گفتوگو با فاتیما باباخانی، موُسس خانه امن مهر شمس آفرید
فاطیما باباخانی، حقوقدانی که زندگیاش را وقف حمایت از زنان و مبارزه با خشونت کرده است، نمونهای از شجاعت و اراده برای ایجاد تغییر در جامعه است. از دوران نوجوانی، زمانی که بهعنوان خبرنگار با مسائل اجتماعی روبهرو شد، تا امروز که خانه امن مهر شمس آفرید را برای حمایت از زنان قربانی خشونت تأسیس کرده، مسیری پرفرازونشیب را پشت سر گذاشته است. این مقاله شما را با داستان زندگی زنی آشنا میکند که با پشتکار و ایمان به عدالت، از دل سختترین شرایط، امید و توانمندسازی را برای دیگران به ارمغان آورده است.
چه چیزی باعث شد فاتیما باباخانی وارد دنیای حقوق و حقوقدانی شود؟
دوران نوجوانی من در کانون پرورش فکری و با کتاب سپری شد. از ۱۱ سالگی با دنیای نویسندگان زن آشنا شدم؛ جهانی که برایم پر از رمز و راز بود. این تجربه، نوعی کنجکاوی عمیق در من ایجاد کرد تا بفهمم در دنیای زنانه چه میگذرد. همین کنجکاوی بود که مرا به حضور در عرصه عمومی کشاند.
در ۱۵ سالگی، کار خبرنگاری را در یک هفتهنامه محلی آغاز کردم. مسئولیت سرویس اجتماعی را بر عهده گرفتم؛ کاری که برای یک نوجوان، بسیار سنگین بود. هر هفته با اخبار تلخی از قتل، تجاوز و خشونت مواجه میشدم. این اخبار برای منِ نوجوان شوکهکننده بود. نمیتوانستم باور کنم چنین وقایعی زیر پوست شهر در جریان است.
اما چیزی که بیشتر از همه تکانم داد، سرنوشت قربانیان تجاوز بود؛ دخترانی که نهتنها آسیب دیده بودند، بلکه از سوی خانوادههایشان نیز طرد میشدند. این مسائل باعث شد عمیقاً احساس کنم باید برای این افراد کاری انجام دهم.
با همین انگیزه، رشته حقوق را انتخاب کردم. اما سالهای اول تحصیلم، ناامیدکننده بود. متوجه شدم قوانین ما تا چه حد نسبت به زنان بیتوجه است و تقریباً هیچ حقی برای آنها قائل نیست. این تضاد با آرمانهایی که در ذهن داشتم، مرا دلسرد کرد. اما در دوره ارشد و دکترا، با مفاهیم حقوق بشر آشنا شدم. یاد گرفتم که حقوق بنیادین انسانها چیست و چرا برابری، غیرقابل مذاکره است. این آشنایی به من کمک کرد تا دوباره به هدفم امیدوار شوم.
امروز، در حوزه حقوق بینالملل عمومی کار میکنم و تمرکزم بر حقوق بشر است. هنوز از پایاننامه دکتریام دفاع نکردهام، اما حقوق بشر همچنان دغدغه اصلی زندگی من است.
ایده تأسیس خانه امن مهر شمس آفرید چطور شکل گرفت؟ چه نیازی را در جامعه دیدید که تصمیم گرفتید چنین نهادی را تأسیس کنید؟
سالها بهعنوان مشاور حقوقی در کنار دوستان وکیلم، به زنان زندانی و فرزندانشان کمک میکردیم. این کمکها شامل مشاورههای حقوقی، روانشناسی، و حتی تأمین بستههای تحصیلی برای دخترانی بود که مادرشان در زندان بود. برای ما فرقی نمیکرد جرم این زنان چه بوده؛ مهم این بود که کودکان بیگناه تحت تأثیر شرایط ناگوار قرار نگیرند و قربانی ثانویه نشوند.
در مسیر این فعالیتها، با مواردی روبهرو شدیم که بسیار تکاندهنده بود. مثلاً زنانی که مجبور بودند جرم شوهرشان را گردن بگیرند یا قربانی خشونتهایی بودند که زندگیشان را نابود کرده بود. به همین دلیل تمرکز زیادی روی حمایت از این زنان و فرزندانشان، بهویژه در زمینه تحصیل، داشتیم. علاوه بر این، خدمات رایگان گروهی مثل مشاورههای تلفنی یا آنلاین برای قربانیان تجاوز نیز ارائه میکردیم. بسیاری از آنها فقط به یک شنونده بدون قضاوت نیاز داشتند، و ما تلاش کردیم این خلأ را پر کنیم.
در بحبوحه دوره دکتریام، تصمیم گرفتیم یک پژوهشگاه با مجوز وزارت کشور راهاندازی کنیم، اما اتفاقات تلخی مثل قتل “رومینا” توسط پدرش باعث شد به این نتیجه برسیم که وجود یک خانه امن ضروری است. در همان زمان، از اورژانس اجتماعی پیشنهاد شد که در استان آذربایجان غربی، که از نظر آمار خشونت خانگی و قتلهای ناموسی آسیبخیز است، چنین مرکزی راهاندازی کنیم.
با تمام سختیها و موانع، خانه امن مهر شمس آفرید در سال ۱۳۹۹ تأسیس شد. این مرکز تا امروز به زنان آسیبدیده و بیپناه خدمات ارائه میدهد
چه کسانی میتوانند از خدمات خانه امن مهر شمس آفرید استفاده کنند و این خدمات شامل چه مواردی است؟ آیا خدماتی فراتر از اسکان هم ارائه میدهید؟
“خانه امن مهر شمس آفرید” به زنانی که قربانی خشونت خانگی هستند خدمات ارائه میدهد. این خشونت میتواند از سوی پدر، برادر یا همسر باشد. زنان متأهل بدون محدودیت سنی و دختران مجرد بالای ۱۸ سال میتوانند از این خدمات بهرهمند شوند. همچنین، در موارد خاص مانند قربانیان تجاوز یا خشونتهای شدید، دختران زیر ۱۸ سال نیز پذیرش میشوند.
علاوه بر اسکان، توانمندسازی اقتصادی یکی از مهمترین خدمات ماست. کارگاههای آموزشی متعددی برای آموزش مهارتهایی مثل خیاطی، شمعسازی و تولید مواد غذایی در نظر گرفته شده است. همچنین، با کسبوکارهای مختلف شهر از جمله تولیدیها، مزونها، و صنایع غذایی در ارتباط هستیم تا پس از آموزش، این زنان به مشاغل مرتبط معرفی شوند.
برای زنانی که علاقهمند به کسبوکار خانگی هستند، گزینههایی فراهم شده است تا بتوانند با سرمایهای کوچک و حمایت مرکز، به استقلال مالی برسند.
از سوی دیگر، یکی از اولویتهای ما ادامه تحصیل این زنان است. اگر تحصیلات آنها نیمهتمام مانده باشد، در مدارس بزرگسالان ثبتنام میشوند تا حداقل مدرک دیپلم را بگیرند. داشتن دیپلم، هم اعتماد به نفس آنها را افزایش میدهد و هم فرصتهای شغلی بهتری را برایشان فراهم میکند.
بسیاری از زنان تحت حمایت ما پس از کسب دیپلم و آموزش مهارتهای شغلی، در مشاغل مختلف مشغول به کار شدهاند. این فرصتها، همراه با درآمد ثابت و شرایط امن شغلی، کمک میکند زندگی آنها به مسیر بهتری هدایت شود.
چه چالشها و سوءبرداشتهایی در مسیر فعالیت “خانه امن مهر شمس آفرید” وجود داشت و چگونه توانستید با آنها مقابله کنید؟
مخالفتها و سنگاندازیها در مسیر ما همواره وجود داشتهاند، اما شدت آنها به عوامل مختلفی بستگی دارد. برخی مدیران دولتی و افراد تأثیرگذار در جامعه، مراکزی مثل خانههای امن یا بازپروری را نشاندهنده وجود آسیبهای اجتماعی در استان میدانند، درحالیکه واقعیت این است که وجود این مراکز نشاندهنده مسئولیتپذیری و سیاستگذاری درست برای حمایت از شهروندان است.
زمانی که تصمیم به تأسیس “خانه امن مهر شمس آفرید” گرفتیم، بسیاری تصور میکردند وجود چنین مرکزی یعنی اینکه خشونت خانگی در استان ما شایع است، غافل از اینکه خشونت خانگی در سراسر دنیا وجود دارد و هیچگاه به صفر نمیرسد. خوشبختانه ما با مقاومت و تلاش توانستیم این مرکز را تأسیس کنیم و اکنون بسیاری از همان منتقدان به ما میگویند که خانه امن مایه افتخار شهر است و جان هزاران زن را نجات داده است.
در حال حاضر، نهادهای مختلف مثل پزشکی قانونی، دادگستری، استانداری و معاونت زنان، موارد زیادی را به ما ارجاع میدهند. حتی در بسیاری از موارد، ما علاوه بر ارائه خدمات به زنان و کودکان، برای مردان خانواده هم جلسات مشاوره و روانشناسی برگزار میکنیم. این تلاشها باعث شده تا برخی خانوادهها ترمیم شوند و خشونتگران از رفتارهای آسیبزا فاصله بگیرند.
یکی از اقدامات ارزشمند ما، کار با مردان خشونتگر است. بسیاری از این افراد، به دلیل تربیت نادرست یا محیط پرتنش، رفتارهای خشن را آموختهاند. ما با برگزاری دورههایی مثل کنترل خشم، تعامل مثبت در خانواده، و فرزندپروری، به آنها کمک میکنیم مهارتهای لازم را بیاموزند. در بسیاری از موارد شاهد بودهایم که مردانی که در ابتدا تهدیدگر بودند، پس از گذراندن این دورهها، با احترام بیشتری با خانواده خود رفتار کرده و حتی بهجای استفاده از خشونت، برای بهبود روابطشان تلاش کردهاند.
البته همچنان با چالشهایی مواجه هستیم. گاهی مردانی که همسرانشان در خانه امن اسکان دارند، ما را تهدید میکنند و با خشونت به دفتر مؤسسه مراجعه میکنند. اما وقتی متوجه میشوند که هدف ما قضاوت یا تخریب نیست، بلکه کمک به بازسازی خانواده و حل مشکلات است، رفتارشان تغییر میکند. این تغییر نگرش، یکی از موفقیتهای ما در این مسیر است.
در کنار همه اینها، یکی از مشکلات اصلی، چالشهای مالی و فشار روانی است. نیروهای متخصص ما بهخاطر شرایط سخت کار و تهدیدات مداوم، گاهی فرسوده میشوند. بسیاری از خانههای امن در استانهای دیگر مثل بوشهر و سمنان بهدلیل مشکلات مالی یا کمبود نیرو تعطیل شدهاند. این موضوع باعث میشود زنان آسیبدیده بیپناه بمانند و این خود یک آسیب بزرگ است.
با وجود همه این سختیها، ما تلاش میکنیم تا نگرشهای جامعه را تغییر دهیم. اکنون دهیاران و مردم محلی از ما دعوت میکنند تا در مناطقشان جلسات مشاوره برگزار کنیم. بسیاری از مردان، که شاید قبلاً نگاه منفی داشتند، حالا با ما همکاری میکنند و از ما میخواهند به آنها کمک کنیم تا خشونت را از خانوادهها و جامعهشان دور کنند.
ما اعتقاد داریم که تغییر از طریق گفتوگو با مخالفان ممکن است. همیشه با کسانی که رویکردی متفاوت دارند صحبت میکنیم، چراکه آنها باید قانع شوند که فعالیتهای ما، نهتنها به زنان، بلکه به کل خانواده و جامعه کمک میکند.
آیا در مدیریت خانه امن مهر شمس آفرید پیش آمده که فشارها آنقدر زیاد شود که بخواهید کار را رها کنید؟
مدیریت “خانه امن مهر شمس آفرید” همیشه با چالشهای بزرگی همراه بوده است. یکی از مهمترین مشکلات، تصمیمات سلیقهای برخی مدیران و نهادهای دولتی است که گاهی حتی منجر به تعطیلی موقت خانه امن شده است.
چالش دیگر، تناقض در رویکردهای مدیریتی است. برخی مدیران، خشونت خانگی را بهعنوان یک معضل اجتماعی میپذیرند و از خانههای امن حمایت میکنند، اما گروهی دیگر معتقدند که مشکلات خانواده باید در درون خانواده حل شود و نیازی به مداخله بیرونی نیست. این دیدگاههای متناقض باعث شده جایگاه خانههای امن دائماً متزلزل باشد و ما با موانع متعددی در مسیر فعالیتهایمان روبهرو شویم.
علاوه بر این، تأمین منابع مالی همیشه یکی از بزرگترین چالشهای ما بوده است. خانه امن هیچ بودجه ثابتی ندارد و تمام هزینهها، از تحصیل دانشآموزان تحت پوشش گرفته تا مشاورهها، کلاسهای آموزشی، و حتی برگزاری جشنهای مناسبتی، از منابع شخصی اعضای هیئتامنا و کمکهای مردمی تأمین میشود. من و سایر اعضای هیئتامنا، این کار را بهصورت کاملاً داوطلبانه انجام میدهیم و هیچ درآمدی از آن نداریم.
با وجود تمام این مشکلات، هدف ما ایجاد فضایی امن و امیدبخش برای زنان و کودکان آسیبدیده است. بسیاری از این افراد برای اولین بار در زندگیشان، در فعالیتهایی مثل کلاسهای مادر و کودک، نقاشی، یا جشنهایی مثل یلدا و چهارشنبهسوری، شادی و آرامش را تجربه میکنند. این تجربهها به آنها انگیزه میدهد تا برای ساختن زندگی بهتر تلاش کنند.
گاهی فشارها و سختیها به قدری زیاد میشود که این سؤال برایم پیش میآید: چرا باید ادامه بدهم؟ اما وقتی تأثیر کارمان را در زندگی زنان و کودکان میبینم، دوباره انگیزه میگیرم. برای من و سایر اعضای این مجموعه، این کار نه یک شغل، بلکه یک مسئولیت انسانی است. حمایتهای مردمی و حس همبستگی که میان ما و جامعه ایجاد شده، نیرویی است که به ما قدرت میدهد حتی در سختترین شرایط هم ادامه دهیم.
در طول سالها فعالیت در این حوزه، آیا تجربه یا داستان خاصی بوده که به شما انگیزه مضاعف داده باشد و به درستی مسیرتان ایمان بیاورید؟
داستانهای انگیزهبخش زیادی در این مسیر وجود دارد که هرکدام تأییدی بر درستی راهمان بودهاند. یکی از این تجربیات زمانی بود که برای کودکان منطقه محروم قطور یک کتابخانه کانکسی راهاندازی کردیم. روزی که این کتابخانه افتتاح شد، کودکان برای اولین بار با اشتیاق وارد شدند و شروع به استفاده از کتابها و فضای آن کردند. شوق و ذوقی که در چشمانشان دیدم، بینظیر بود. وقتی این لحظات را با خانواده و در صفحه اینستاگرام به اشتراک گذاشتم، همسرم تماس گرفت و گفت: «هر کاری از دستت برمیآید برای این بچهها انجام بده، چون شایسته این کمکها هستند.» این جمله و دیدن تأثیر مثبت کارمان، انگیزه بزرگی برای ادامه این مسیر شد.
یکی دیگر از این تجربیات، داستان دختری معلول بود که سالها اجازه تحصیل نداشت، زیرا پدرش معتقد بود او بهدلیل معلولیت، شایسته تحصیل و شغل نیست. با حمایتهای ما، او دیپلم گرفت و سرانجام در رشته مددکاری اجتماعی دانشگاه قبول شد. روزی که خبر قبولیاش را اعلام کرد و گفت: «شما الگوی من بودید و حالا میخواهم مثل شما ناجی دیگران باشم»، احساس غرور و خوشبختی کردم. اینکه توانستهایم الهامبخش این دختران باشیم و مسیر زندگیشان را تغییر دهیم، برای من و تیممان افتخاری بزرگ است.
داستانهای دیگری هم هستند، مثل دختری که روزی حتی نمیتوانست احساساتش را بیان کند و پشت مادرش پنهان میشد. اگر در خانه میماند، احتمالاً مجبور به ازدواج اجباری میشد و زندگیاش در چرخه خشونت ادامه مییافت. امروز او در دانشگاه است، رویایی برای آیندهاش دارد، و به یک دختر جسور و مستقل تبدیل شده است.
بسیاری از دخترانی که تحت حمایت ما بودهاند، حالا به زنانی سختکوش و موفق تبدیل شدهاند. آنها نهتنها تحصیل میکنند یا مهارتهای فردیشان را توسعه میدهند، بلکه در حال تبدیلشدن به نسخههای بهتر خودشان و قهرمان زندگی خود هستند. این تحولات برای من بسیار لذتبخش است.
من همیشه با افتخار میگویم: «همه دختران من هستند.» این دختران، که حالا مسیر زندگیشان را تغییر دادهاند، امید آینده هستند. آنها با روحیهای که در این مسیر به دست آوردهاند، خودشان تبدیل به الهامبخش دیگران خواهند شد و این زنجیره حمایتی را ادامه خواهند داد.
یکی از اطمینانهای من در این مسیر این است که حتی اگر روزی ما نباشیم، این دختران که اکنون قوی و مستقل شدهاند، راه ما را ادامه خواهند داد. امروز تیم ۲۰ نفره ما، که تماماً از زنان تشکیل شده، نشاندهنده قدرت و تأثیرگذاری این مسیر است.
آیا در مسیرتان با تبعیض جنسیتی روبهرو شدهاید؟ اگر بله، این تبعیضها چه تأثیری بر شما داشته است؟
تمام مسیر من با تبعیض جنسیتی همراه بوده است. یکی از نمونههای آشکار آن به دوران تحصیل در مقطع دکتری برمیگردد. در آن زمان، پسرم تنها ۴ سال داشت و من مجبور بودم هر هفته سه روز به تهران بروم تا در کلاسهای دکتری شرکت کنم و سپس به ارومیه برگردم. در کنار تحصیل، در دانشگاه هم تدریس میکردم و باید همزمان کارهای خانه را مدیریت میکردم و همچنین به فرزندم رسیدگی میکردم.
اما در این میان، مدیر گروه رشتهام، نه تنها حمایتی نداشت، بلکه دائماً به من میگفت: «اگر مرد بودی، اشکالی نداشت، اما زن بهتر است در خانه بنشیند و به بچهاش برسد.» حتی بهصورت طعنهآمیز میگفت: «شاید وقتی برگردی به خانه، بفهمی که بهت خیانت شده.» او نه تنها از مسئولیتها و توانمندیهای من بهعنوان یک مادر دانشجوی دکتری بیخبر بود، بلکه سختگیریهای عامدانهای هم داشت که کار را برایم دشوارتر میکرد.
در حوزه فعالیتهای اجتماعی هم، تبعیض جنسیتی همیشه وجود داشته است. مجموعههایی که مدیرعامل مرد دارند، اغلب محبوبتر بوده و بیشتر مورد حمایت مدیران دولتی قرار میگیرند. اما من، بهعنوان زنی که نگاه برابریخواهانه دارد و برخی از مدیران را به چالش میکشد، نهتنها حمایت کمتری دریافت کردهام، بلکه گاهی عامدانه کنار گذاشته شدهام. این تبعیضها، چه در جلسات، چه در مطالبهگری و چه در تخصیص منابع، کاملاً مشهود بودهاند.
با این حال، این چالشها هیچگاه من را متوقف نکرده است. شاید به این دلیل که من درون خود یک “کرگدن زیبا” دارم؛ سختکوش، مقاوم، و خستگیناپذیر. من هرگز اجازه نمیدهم تبعیضها، همان چیزی را که آنها میخواهند، به من تحمیل کنند. این روحیه جنگندگی باعث شده است که مسیرم را با انگیزه و امید ادامه دهم، حتی در برابر سختترین موانع.
آیا تشکیل خانواده و مادر بودن در کنار فعالیتهای اجتماعی و تحصیلی شما را با چالشهای مضاعفی روبهرو کرد؟
تشکیل خانواده و تجربه مادری برای من نهتنها چالش نبود، بلکه یکی از بهترین اتفاقات زندگیام بوده است. مادری به من کمک کرد زیست زنانه را با عمق بیشتری درک کنم. پسرم، حسام، برای من منبع بیپایان امید و انگیزه است. او آنقدر به من انرژی میدهد که گاهی آرزو میکنم ده فرزند مثل او داشتم! همسرم نیز همیشه همراه من بوده و در سختترین لحظات، با حمایتهایش به من آرامش داده است.
این خانواده من بودند که در لحظات دشوار، به من قدرت ادامه دادن دادند. وقتی از روایتهای تلخ و دشوار زنان آسیبدیده متأثر میشوم، همسر و پسرم با شوخطبعی و محبت خود به من کمک میکنند از آن حال و هوا بیرون بیایم. این حمایتها نهتنها خستگیهایم را کم کرده، بلکه به من انگیزهای مضاعف داده است تا در مسیرم ثابتقدم بمانم.
تجربه مادری و همسری به من دیدگاه متفاوتی نسبت به نقشها و مسئولیتهای زنان داده است. وقتی با زنان درباره چالشهای مادری، همسری، و تعادل میان مسئولیتهای خانه و بیرون صحبت میکنم، این تجربیات واقعی به من کمک کرده است تا راهحلهایی عملی و ملموس ارائه کنم. من حالا بهتر میدانم که یک مرد چگونه باید در کنار همسرش باشد، یک زندگی متعادل چه نیازهایی دارد، و چطور میتوان چالشها را مدیریت کرد.
البته مادری و همسری در کنار فعالیتهای اجتماعی و تحصیلی، مسئولیت سنگینی ایجاد میکند که نیازمند مدیریت و برنامهریزی دقیق است. من همیشه میگویم زنانی که هم در بیرون خانه کار میکنند و هم در خانه نقش مادری و همسری را بهعهده دارند، مدیرانی فوقالعاده هستند. این مسئولیتها انرژی زیادی میطلبد و بدون برنامهریزی ممکن است منجر به ناکامی شود.
در این میان، نقش همسرم بسیار ارزشمند است. او در بسیاری از امور خانه و تربیت فرزندمان مشارکت میکند و این همراهی به ما کمک کرده است تا زندگی را به بهترین شکل مدیریت کنیم. این تعامل سازنده باعث شده است هم در زندگی شخصی و هم در فعالیتهای اجتماعیام تعادل برقرار کنم و با انگیزه بیشتری پیش بروم.
موفقیت از نظر فاتیما باباخانی چه معنایی دارد؟
برای من، موفقیت یعنی نگاه به مسیری که طی کردهام و مسیری که قرار است طی کنم. مدام خودم را رصد میکنم تا ببینم آیا کاری که انجام دادهام، همان چیزی بوده که به آن باور داشتم و دوستش داشتم. اگر در این مسیر تمام توانم را گذاشته باشم، با وجود شکستها، پیروزیها، افتادنها و بلند شدنها، و در نهایت حس خوبی از این مسیر داشته باشم، این یعنی موفقیت.
همین نگاه را به دخترانم هم انتقال میدهم. همیشه به آنها میگویم چیزی را که دوست دارید انتخاب کنید و برایش بجنگید. اگر روزی برسد که از مسیرتان حس خوبی بگیرید، آنوقت در آن حوزه موفق هستید.
موفقیت به معیارهای بیرونی مثل تعداد لایک یا فالوور، یا حتی میزان درآمد وابسته نیست. موفقیت یک حس درونی است که در ارتباط با کاری که انجام میدهیم شکل میگیرد. این حس ممکن است تغییر کند، به چالش کشیده شود، یا حتی در برخی مقاطع نزول داشته باشد، اما چیزی که اهمیت دارد، احساس خوب و مفید بودن در آن مسیری است که انتخاب کردهایم. این برای من معنای واقعی موفقیت است.
چه پیامی برای دختران و زنانی دارید که در حال جستوجوی مسیر زندگیشان هستند؟
به دختران و زنان میگویم که ممکن است بارها و بارها شروع کنید، ایدهپردازی کنید، شکست بخورید، و مجبور شوید دوباره از اول شروع کنید. اما اگر میخواهید موفق شوید، باید تمام این مسیرها را طی کنید. حتی اگر ده بار بیفتید، بار یازدهم باید دوباره بلند شوید، چون هر تجربه به شما نشان میدهد که چه چیزی مناسب شماست، در چه چیزی توانمندتر هستید و چگونه میتوانید بهترین نسخه خودتان باشید.
من همیشه باور دارم که زنان خالق هستند. آنها قدرت بینهایتی دارند و میتوانند مسیرهای جدیدی برای خود خلق کنند. با عشق، مداومت، و خستگیناپذیری، شما میتوانید راههای جدیدی بسازید و قطعاً در آنها موفق شوید.
ناامیدی و توقف نباید جایی در زندگی شما داشته باشد. حتی اگر خسته شدید، باید ادامه دهید و راههای تازهای پیدا کنید. هیچ مسیری بدون شکست و چالش نیست، اما هر قدم شما را به خود واقعی و توانمندیهایتان نزدیکتر میکند.
این توصیه من به همه زنانی است که در شرایط سخت قرار دارند: ادامه دهید، از خلاقیت و تواناییهای خود استفاده کنید، و راههای جدیدی برای پیشرفت خود خلق کنید. شما قویتر از آن هستید که فکر میکنید.
فاطیما باباخانی، با شجاعتی ستودنی و تعهدی بینظیر، نشان داده است که حتی در سختترین شرایط میتوان تأثیری ماندگار بر زندگی دیگران گذاشت. او با تأسیس خانه امن مهر شمس آفرید، نهتنها پناهگاهی برای زنان قربانی خشونت فراهم کرده، بلکه مسیری برای توانمندسازی و امید به آینده ترسیم کرده است. او با وجود تمام سختیها، تهدیدها و کمبود امکانات، هرگز از هدف خود دست نکشیده و با ارادهای استوار و باور به تغییر، مسیرش را ادامه میدهد. او ثابت کرد که شجاعت و ایمان به تغییر میتواند حتی ناممکنترین مسیرها را هموار کند.
نظرات دانش آموختگان مقاله
ناامیدی و توقف نباید جایی در زندگی شما داشته باشد. حتی اگر خسته شدید، باید ادامه دهید و راههای تازهای پیدا کنید. هیچ مسیری بدون شکست و چالش نیست، اما هر قدم شما را به خود واقعی و توانمندیهایتان نزدیکتر میکند.