گفت‌وگو با منصوره جوانمرد، اولین آتش‌نشان زن ایران
سارا میرزایی
سارا میرزایی
امتیاز 5 از 8 رای

گفت‌وگو با منصوره جوانمرد، اولین آتش‌نشان زن ایران

منصوره جوانمرد، اولین زن آتش‌نشان ایران؛ زنی که نه‌تنها در دل آتش، بلکه در برابر نگاه‌های سنگین و مقاومت‌های اجتماعی ایستاد و راه را برای حضور زنان در یکی از سخت‌ترین حرفه‌های جهان باز کرد. منصوره، با شجاعت و پشتکاری که در هر کلمه‌اش موج می‌زند، از مسیری پر از چالش، شکست و پیروزی می‌گوید؛ مسیری که او را از یک دختر ورزشکار به الگویی الهام‌بخش برای هزاران زن تبدیل کرده است.

 

چه شد که منصوره جوانمرد وارد حرفه آتش‌نشانی شد؟ آیا از ابتدا این شغل را می‌شناختید و به آن علاقه داشتید، یا اتفاق خاصی شما را به این مسیر پرچالش سوق داد؟

 

راستش ماجرا از زمانی شروع شد که در اردوی تیم ملی تکواندو بودم و به‌شدت مشغول تمرین، مسابقات و قهرمانی. در همین دوران، یک فراخوان برای جذب نیرو در آتش‌نشانی منتشر شده بود. پدرم خیلی علاقه داشت که من وارد بازار کار شوم و من را تشویق کرد که در این آزمون شرکت کنم. در واقع، مشوق اصلی من پدرم بود.

جالب اینجاست که بعد از شرکت در آزمون، نفر اول شدم. در آن زمان به‌خاطر اینکه از اردوی تیم ملی خط خورده بودم، خیلی ناراحت و افسرده بودم و حتی تصمیم گرفته بودم تکواندو را کنار بگذارم. یک روز عصر، درست زمانی که در حال دست و پنجه نرم کردن با این تصمیم بودم، با من تماس گرفتند. پشت خط خانمی بود که گفت: «چرا سر کلاس نمی‌آیید؟ کلاس از دو سه روز پیش شروع شده و باید در آن شرکت کنید.»

با وجود اینکه نفر اول آزمون شده بودم، تنها به‌خاطر خواسته پدرم در این مسیر قدم گذاشتم، چون تصورم این بود که این شغل، یک کار کاملاً اداری است. هیچ تصوری نداشتم که این حرفه عملیاتی باشد یا اینکه زنان قرار است در عملیات‌ها شرکت کنند و حتی در مهار آتش نقش داشته باشند.

اما وقتی وارد دوره‌ها شدم و کلاس‌ها شروع شد، فهمیدم که اصلاً آن چیزی که فکر می‌کردم نیست! برعکس، این شغل دقیقاً با علایق و خصوصیات اخلاقی من همخوانی داشت. از همان‌جا با انگیزه بالا کار را شروع کردم و خدا را شکر توانستم ۲۱ سال خدمت صادقانه را در این حرفه داشته باشم. امیدوارم توانسته باشم تا جایی که ممکن است به مردم خدمت کنم.

 

در دوران قبل از آتش‌نشانی، در چه رشته ورزشی فعالیت داشتید؟ آیا بعد از ورود به آتش‌نشانی نیز ورزش را ادامه دادید؟

من از همان دوران کودکی به ورزش علاقه داشتم و زیاد ورزش می‌کردم. اما شروع ورزش حرفه‌ای من از ۹ سالگی بود. آن زمان در رشته‌های آمادگی جسمانی و دوومیدانی فعالیت می‌کردم و توانستم در مسابقات آموزشگاهی مقام‌های دوم و سوم کشوری را کسب کنم. با گذشت زمان و ورود به مقطع دبیرستان، از ۱۲ سالگی تکواندو را به‌صورت حرفه‌ای آغاز کردم. در آن دوران مدال‌های متعددی در سطح استانی و کشوری کسب کردم. البته آن زمان فدراسیونی برای تکواندو وجود نداشت و فعالیت‌ها تحت نظر انجمن بود. وقتی فدراسیون رسمی تکواندو تشکیل شد، من یکی از اولین بانوانی بودم که به تیم ملی تکواندو دعوت شدم. فکر می‌کنم تیم ملی بانوان از سال ۸۰ فعالیت رسمی‌اش را آغاز کرد و من افتخار عضویت در این تیم را داشتم.

در تورنمنت‌های بین‌المللی هم شرکت کردم و موفق به کسب مقام‌های اول و سوم شدم. در سال ۸۵ نیز به تیم ملی دانشجویان دعوت شدم، اما متأسفانه به‌دلیل آسیبی که دیدم، نتوانستم تمرینات حرفه‌ای را ادامه دهم. با این حال، این آسیب باعث نشد که تکواندو را کنار بگذارم. خوشبختانه مسیر من در این رشته ادامه یافت و در بخش داوری فعالیت کردم. امسال هم توانستم مدرک بین‌المللی داوری تکواندو را کسب کنم که برای من افتخار بزرگی است.

حتی بعد از ورود به آتش‌نشانی، ورزش بخش جدایی‌ناپذیر زندگی من بود. هم در تکواندو به‌صورت جدی ادامه دادم و هم در ورزش‌های کارمندی مانند والیبال، دارت، دوومیدانی و آمادگی جسمانی شرکت کردم. این مسابقات مربوط به کارکنان بود و من در تمام آن‌ها حضور داشتم و عناوین مختلفی کسب کردم. ورزش همیشه برای من یک مسیر انگیزه‌بخش و انرژی‌دهنده بوده است و باعث شده است که در هر مرحله از زندگی‌ام، انرژی و روحیه‌ام را حفظ کنم.

زمانی که به‌عنوان اولین زن آتش‌نشان وارد این حرفه شدم، آن هم در شرایطی که مردم هیچ تصوری از حضور زنان در چنین شغلی نداشتند، با چالش‌های زیادی روبرو شدم. پذیرش این موضوع برای مردم بسیار سخت بود. اغلب می‌گفتند: «مگر خانم می‌تواند آتش‌نشان باشد؟ خانم که نمی‌تواند کاری انجام دهد!»

اوایل کار منصوره جوانمرد در آتش‌نشانی چگونه گذشت؟ با چه چالش‌هایی روبرو بودید و چه احساسی نسبت به حضور به‌عنوان اولین زن آتش‌نشان داشتید؟

اوایل کار خیلی سخت بود. زمانی که قرار است به‌عنوان اولین زن آتش‌نشان وارد این حرفه شوی، آن هم در شرایطی که مردم هیچ تصوری از حضور زنان در چنین شغلی ندارند، باید با چالش‌های زیادی روبرو شوی. پذیرش این موضوع برای مردم بسیار سخت بود. اغلب می‌گفتند: «مگر خانم می‌تواند آتش‌نشان باشد؟ خانم که نمی‌تواند کاری انجام دهد!»

این نگاه فقط از سمت مردم نبود، حتی بعضی از همکاران مرد هم ما را نمی‌پذیرفتند. مقاومت‌ها زیاد بود. در بسیاری از عملیات‌ها وقتی به محل حادثه می‌رفتیم، اجازه کار به ما نمی‌دادند. می‌گفتند: «بروید! این کار برای شما نیست.» حتی زمانی که مشغول کار بودیم، با تعجب نگاه می‌کردند یا رفتارهایی می‌کردند که انگار ما توانایی انجام این کار را نداریم.

خاطرم هست که اوایل، این برخوردها بسیار خسته‌کننده بود و باعث می‌شد احساس کنم باید دوباره و دوباره توانایی‌هایمان را ثابت کنیم. اما با گذشت زمان، با تلاش و پشتکار خودمان توانستیم این نگاه را تغییر دهیم. ثابت کردیم که زنان هم می‌توانند در این حرفه سخت و چالش‌برانگیز موفق باشند.

خدا را شکر، امروز این مسیر هموارتر شده است. در شهر تهران، حضور زنان آتش‌نشان پذیرفته شده و به‌عنوان بخشی از تیم‌های عملیاتی دیده می‌شوند. هرچند در برخی از شهرها هنوز این نگاه تغییر نکرده و مشکلاتی وجود دارد. اما خوشحالم که توانسته‌ایم این مسیر را برای نسل جدید زنان باز کنیم و اکنون حضور زنان در این حرفه گسترش یافته است.

 

آیا در آتش‌نشانی در کنار همکاران مرد فعالیت می‌کنید یا ماموریت‌های جداگانه‌ای دارید؟

محل کار ما از نظر جغرافیایی نزدیک به ایستگاه‌های مردانه است، اما فعالیت‌ها به دو صورت انجام می‌شود: ماموریت‌های مشترک و ماموریت‌های ویژه خانم‌ها.

در ماموریت‌های مشترک، ما و همکاران مرد با هم اعزام می‌شویم و همکاری می‌کنیم. اما در برخی ماموریت‌ها که نیاز به حضور خانم‌ها وجود دارد، فقط تیم خانم‌ها اعزام می‌شود. این ماموریت‌ها معمولاً شامل شرایطی است که حضور یک زن ضروری یا مناسب‌تر است. به‌عنوان مثال:

  1. مواقع اضطراری در فضاهای خصوصی:

اگر خانمی در حمام یا سرویس بهداشتی گیر کرده باشد یا فردی در این فضاها دچار سکته یا بی‌هوشی شود، تیم خانم‌ها اعزام می‌شود.

  1. حوادث رانندگی:

در تصادفاتی که خانم‌ها آسیب دیده‌اند و نیاز به رهاسازی دارند، معمولاً حضور یک خانم آتش‌نشان برای کمک و تحویل فرد به اورژانس ضروری است.

  1. ارتباط عاطفی بهتر:

خانم‌ها می‌توانند در شرایط بحرانی ارتباط عاطفی بهتری با خانم‌های دیگر یا حتی کودکان برقرار کنند. این ارتباط به فرد آسیب‌دیده کمک می‌کند تا آرامش بیشتری پیدا کند و شرایط را بهتر تحمل کند.

به‌طور کلی، ما هم در ماموریت‌های عمومی شرکت می‌کنیم و هم در ماموریت‌هایی که نیاز به حضور خانم‌ها وجود دارد. خوشبختانه امروز این مسیر برای خانم‌ها هموارتر شده و امکان فعالیت در این حرفه برای زنان در سراسر کشور فراهم شده است.

 

به‌عنوان اولین زن آتش‌نشان ایران، با چه چالش‌ها و کلیشه‌هایی در محیط کار روبرو شدید و چگونه آن‌ها را پشت سر گذاشتید؟ از تجربه‌های آن دوران برایمان بگویید.

مقابله با کلیشه‌ها و نگاه‌های منفی اصلاً آسان نبود. از همان ابتدا، مردم و حتی برخی از همکاران ما را باور نمی‌کردند. این تصور که زنان نمی‌توانند از پس یک شغل سخت و عملیاتی مثل آتش‌نشانی بربیایند، بسیار رایج بود. نگاه‌های تردیدآمیز و گاهی کلام‌هایی که می‌شنیدیم، واقعاً آزاردهنده بود.

اما چیزی که ما را متمایز کرد، این بود که عقب نکشیدیم. تصمیم گرفتیم که با تلاش بیشتر، توانایی‌هایمان را ثابت کنیم. سخت‌تر کار کردیم، مهارت‌هایمان را ارتقا دادیم و سعی کردیم همیشه به‌روز و آماده باشیم. این مسیر آسان نبود، اما ما می‌خواستیم ثابت کنیم که زنان هم می‌توانند در این حرفه موفق باشند.

امروز می‌توانم بگویم که این تلاش‌ها بی‌نتیجه نبوده است. اکنون همکاران مرد و مردم پذیرش بهتری نسبت به گذشته دارند و حضور ما را در آتش‌نشانی به رسمیت می‌شناسند. البته هنوز، حتی بعد از ۲۲ سال، افرادی هستند که مقاومت می‌کنند و حضور ما را به‌طور کامل نمی‌پذیرند.

اما چیزی که باعث خوشحالی است، این است که توانستیم راه را برای زنان دیگر باز کنیم. اکنون در شهرهای مختلف، نیروهای خانم جذب می‌شوند و ضرورت حضور زنان در این عرصه پذیرفته شده است. این بزرگ‌ترین دستاورد ماست و از تمام تلاش‌هایی که در این راه کردیم، راضی و خوشحالیم.

 

مقابله با کلیشه‌ها و نگاه‌های منفی اصلاً آسان نبود. اما چیزی که ما را متمایز کرد، این بود که عقب نکشیدیم. تصمیم گرفتیم که با تلاش بیشتر، توانایی‌هایمان را ثابت کنیم. سخت‌تر کار کردیم، مهارت‌هایمان را ارتقا دادیم و سعی کردیم همیشه به‌روز و آماده باشیم. این مسیر آسان نبود، اما ما می‌خواستیم ثابت کنیم که زنان هم می‌توانند در این حرفه موفق باشند.

آیا تا به حال شرایط سخت یا تجربه‌های دشوار شما را به فکر کنار گذاشتن حرفه آتش‌نشانی انداخته است؟ چه چیزی باعث شد به مسیرتان ادامه دهید؟

اگر بگویم نه، دروغ گفته‌ام. چرا، چنین شرایطی پیش آمده است. یکی از سخت‌ترین تجربه‌هایم مربوط به زلزله بم بود. ما برای کمک به آنجا اعزام شدیم و واقعاً شرایط وحشتناک بود؛ شرایطی که شاید حتی تصورش هم برای یک زن سخت باشد.

آنچه در بم دیدم و تجربه کردم، از آن دست چیزهایی بود که شاید در طول زندگی هیچ‌وقت دوباره با آن مواجه نشوم. اما آنجا، در دل آن فاجعه، با خودم به نقطه‌ای رسیدم که فکر کردم دیگر نمی‌توانم ادامه بدهم. نه به‌خاطر سختی‌های جسمی یا محیطی، بلکه به‌خاطر حس ناتوانی.

وقتی می‌دیدم نمی‌توانم برای برخی از مردم کاری انجام بدهم، حس کردم این کار دیگر مناسب من نیست. به خودم گفتم: «وقتی نمی‌توانی کمکی بکنی، چرا بمانی؟» این لحظه‌های شک و تردید سخت‌ترین چالش‌های من در این مسیر بوده‌اند.

با این حال، هر بار که این احساسات سراغم آمد، باز هم سعی کردم به یاد بیاورم چرا این مسیر را شروع کردم. هرچند سخت بود، اما هیچ‌وقت به طور کامل تسلیم نشدم. این چالش‌ها بخشی از این شغل هستند و ما باید یاد بگیریم که با آن‌ها کنار بیاییم.

چگونه توانستید بین نقش مادری و حرفه چالش‌برانگیزی مانند آتش‌نشانی تعادل برقرار کنید؟ آیا تجربه مادری بر عملکرد شما در این حرفه تأثیرگذار بوده است؟

اینکه نقش مادری مانع موفقیت من در کارم شود، به‌جرأت می‌توانم بگویم که نه، هرگز. برعکس، نقش مادری به من کمک‌های بزرگی کرده است. بسیاری از مهارت‌ها و توانایی‌هایی که در مادری یاد گرفتم، در حرفه‌ام هم به کار آمدند. این تجربه‌ها به من قدرتی دادند که بتوانم بر سختی‌های زیادی فائق بیایم و موفق‌تر عمل کنم.

اما اگر بخواهم صادق باشم، از جنبه دیگر، احساس می‌کنم که شاید به‌عنوان یک مادر برای فرزندم کم گذاشته باشم. چون شغلم نیازمند زمان و انرژی زیادی است و ساعت‌ها و روزهایی بود که نتوانستم کنار فرزندم باشم، مخصوصاً وقتی کوچک‌تر بود و به حضور من بیشتر نیاز داشت. این لحظات برای یک مادر خیلی سخت است.

با این حال، تمام تلاشم را کردم که وقتی در محل کارم هستم، تمرکزم روی کارم باشد و وقتی شیفتم تمام می‌شد و به خانه برمی‌گشتم، تمام توجه و وقت خود را به خانواده‌ام اختصاص دهم. برای من، زمان‌های حضور در خانه مثل یک مرز مشخص بود؛ وقتی از کار می‌آمدم، همه چیز را کنار می‌گذاشتم و تمام وقتم را به فرزند و خانواده‌ام اختصاص می‌دادم.

البته اینکه چقدر در این نقش موفق بوده‌ام، شاید بهتر باشد از زبان فرزندم شنیده شود. او الان ۱۲ ساله است، و من امیدوارم که توانسته باشم تعادل مناسبی بین شغلم و مادری برقرار کنم.

 

آیا در طول دوران کاری‌تان تجربه‌ای داشته‌اید که با نجات جان یک نفر معنای جدیدی به شغلتان ببخشید؟ این لحظات چه تاثیری بر شما و مسیر حرفه‌ای‌تان گذاشته‌اند؟

این لحظات برای من بارها اتفاق افتاده‌اند و تأثیر عمیقی در زندگی‌ام داشته‌اند. کمک‌کردن در موقعیت‌های بحرانی با کمک‌کردن در شرایط عادی کاملاً متفاوت است. وقتی در یک بحران، جان کسی را نجات می‌دهی یا تغییری در زندگی‌اش ایجاد می‌کنی، حس رضایتی که در نگاه یا لبخند او می‌بینی، تا سال‌ها با تو می‌ماند و روی زندگی‌ات تأثیر می‌گذارد. حتی اگر آن فرد هیچ کلمه‌ای برای تشکر نگوید، همان حس عمیق قدردانی که در نگاهش پیدا می‌شود، کافی است تا آرامش عجیبی در قلبت ایجاد کند.

یکی از اولین ماموریت‌هایی که هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم، مربوط به اوایل کارم بود. ساختمانی روی یک نانوایی فروریخته بود و دو نفر زیر آوار گیر کرده بودند؛ یکی پسر کارگر نانوایی و دیگری دختری که ساکن ساختمان بود. دختر از ناحیه کمر گیر کرده بود و شرایط بسیار حساسی داشت. وقتی به محل حادثه رسیدیم، خانواده‌ها و مردم حاضر در محل به‌شدت نگران بودند و نمی‌گذاشتند کارمان را شروع کنیم. نگرانی آن‌ها طبیعی بود، اما این رفتار کار ما را سخت‌تر می‌کرد. با این حال، بعد از تلاش زیاد و به لطف خدا، موفق شدیم هر دو نفر را سالم از زیر آوار بیرون بیاوریم و تحویل اورژانس دهیم.

یادم می‌آید که صبح روز بعد، خانواده آن دو نفر با شیرینی و تشکر به ایستگاه آمدند. حتی بابت رفتارهای احساسی‌شان عذرخواهی کردند. این لحظه برای من بسیار ارزشمند بود و نشان داد که کار ما چقدر می‌تواند تأثیرگذار باشد.

یکی دیگر از ماموریت‌هایی که برایم بسیار خاص بود، مربوط به کودکی بود که دستش در یک وسیله گیر کرده بود. او به‌قدری بی‌قرار بود که کار کردن را سخت می‌کرد. برای اینکه همکارم بتواند دستش را آزاد کند، سعی کردم با او بازی کنم و آرامش کنم. وقتی کارمان تمام شد و دستش آزاد شد، کودک به‌قدری به ما علاقه پیدا کرده بود که وقتی می‌خواستیم محل را ترک کنیم، با گریه دنبالمان می‌آمد.

این لحظات، با وجود تمام صحنه‌های دلخراشی که گاهی در این شغل می‌بینیم، حس رضایت و آرامش زیادی به من داده‌اند. اما این شغل همیشه آسان نیست. مثلاً در زلزله بم، شرایط آن‌قدر وحشتناک بود که لحظاتی به خودم گفتم: «دیگر نمی‌توانم ادامه بدهم.» حس ناتوانی در برابر برخی از قربانیان، از سخت‌ترین چالش‌هایی بود که با آن روبه‌رو شدم. اما همان دعای خیر و لبخند رضایت افرادی که توانستم به آن‌ها کمک کنم، باعث شد ادامه بدهم.

سال‌های اول کار بسیار سخت بود. مردم هنوز حضور زنان در آتش‌نشانی را نمی‌پذیرفتند. گاهی حتی در خیابان راه نمی‌دادند و با تردید و نگاه‌های سنگین به ما نگاه می‌کردند. اما با گذشت زمان و تلاش‌های مداوم، شرایط تغییر کرد. امروز مردم بیشتر ما را می‌پذیرند و حتی گاهی تشویق می‌کنند. وقتی در خیابان می‌گویند: «دمتان گرم! چقدر خوب کار می‌کنید یا رانندگی می‌کنید»، حس خوبی دارم.

البته هنوز هم مقاومت‌هایی وجود دارد، اما خدا را شکر شرایط امروز بسیار بهتر از گذشته است. این مسیر پر از چالش بوده، اما تجربه لحظاتی که جان کسی را نجات می‌دهی یا تغییری در زندگی‌اش ایجاد می‌کنی، تمام سختی‌ها را ارزشمند می‌کند. این حس رضایت و دعای خیر مردم، چیزی است که همیشه در زندگی‌ام جاری بوده و به من انگیزه داده است.

 

حضور زنان در آتش‌نشانی چه تاثیرات مثبتی بر این حرفه داشته و به نظر شما، کدام ویژگی‌های زنان می‌تواند عملکرد و اثربخشی این حوزه را ارتقا دهد؟

به نظر من، حضور زنان در آتش‌نشانی، همان‌طور که در بسیاری از شغل‌های دیگر، ضروری و ارزشمند است، در این حوزه نیز تاثیرات مثبتی داشته است. زنان به واسطه توانایی‌ها و ویژگی‌های خاصشان، می‌توانند نقش‌های متمایزی ایفا کنند و در بسیاری از موقعیت‌ها به بهبود عملکرد تیمی کمک کنند.

یکی از ویژگی‌های برجسته زنان در این حرفه، حس مادرانه و توانایی ارتباط عاطفی بهتر است. این ویژگی‌ها به زنان کمک می‌کند تا در شرایط بحرانی، چه با کودکان، چه با زنان و حتی با مردان، ارتباط موثرتری برقرار کنند. این ارتباط عاطفی می‌تواند در آرام‌کردن افراد مضطرب یا مدیریت بهتر بحران‌ها تاثیر بسزایی داشته باشد.

همچنین، در زمینه‌های آموزشی، تاثیرگذاری زنان معمولاً بیشتر است. تجربه نشان داده است که زنان می‌توانند در انتقال مفاهیم و آموزش مهارت‌های مرتبط با ایمنی و آتش‌نشانی، بهتر عمل کنند و مخاطبان بیشتری را تحت تاثیر قرار دهند. این ویژگی در افزایش آگاهی عمومی و پیشگیری از حوادث نقش مهمی دارد.

البته نمی‌خواهم این موضوع را طوری مطرح کنم که انگار زنان در همه‌چیز از مردان بهترند. واقعیت این است که در بسیاری از بخش‌های آتش‌نشانی، مردان توانایی‌های ویژه‌ای دارند و بهتر عمل می‌کنند. اما در حوزه‌هایی که نیاز به صبر، احساسات و ارتباط عاطفی بیشتر است، زنان می‌توانند عملکرد تیم را ارتقا دهند و تاثیرگذاری بیشتری داشته باشند.

حضور زنان در آتش‌نشانی نشان داده است که این حرفه دیگر فقط مختص مردان نیست و زنان نیز می‌توانند در کنار مردان، نقش‌های حیاتی ایفا کنند. این تغییر نگاه، نه‌تنها باعث ارتقای سطح کیفی خدمات شده، بلکه الهام‌بخش بسیاری از دختران و زنانی است که تصور می‌کردند چنین شغل‌هایی برایشان دور از دسترس است.

به‌طور کلی، می‌توان گفت زنان در آتش‌نشانی ثابت کرده‌اند که می‌توانند موثر، حرفه‌ای و اثرگذار باشند و در کنار مردان، به بهبود و پیشرفت این حرفه کمک کنند.

 

اگر بخواهم منصوره‌‌ی قبل را با امروز مقایسه کنم، می‌بینم که آن منصوره‌ای که وقتی از اردوی تیم ملی خط خورد، می‌خواست همه چیز را کنار بگذارد، حالا تبدیل شده به کسی که وقتی زمین می‌خورد، دوباره بلند می‌شود. من یاد گرفتم که شکست بخشی از مسیر موفقیت است و هر بار که شکستی را تجربه کردم، به خودم قول دادم که قوی‌تر ادامه بدهم.

آتش‌نشانی چگونه شخصیت و نگرش شما به زندگی را شکل داده است؟

آتش‌نشانی تاثیر عمیقی روی شخصیت من گذاشته است. این شغل به من اعتمادبه‌نفس، شجاعت و واکنش‌های بهتر در مواجهه با بحران‌ها را آموخته و باعث شده که در بسیاری از جنبه‌های زندگی رشد کنم. فکر می‌کنم در این شغل نه فقط از نظر سنی، بلکه از نظر شخصیتی بزرگ شدم. تجربیاتی که در این مسیر به دست آوردم، نگاه و رفتارم را نسبت به جامعه، مردم و اتفاقات زندگی بسیار تغییر داده است.

قبل از ورود به این حرفه، شاید مثل بسیاری از افراد عادی، وقتی با یک بحران یا حادثه روبه‌رو می‌شدم، واکنش‌هایی مانند ترس، جیغ‌زدن یا فرارکردن داشتم. اما امروز یاد گرفته‌ام که در لحظه‌های بحرانی آرام باشم، مکث کنم و به این فکر کنم که چه کاری از دستم برمی‌آید. دیگر به جای ترسیدن و ناامیدشدن، تمام تلاشم را می‌کنم تا در آن لحظه بهترین کار ممکن را انجام دهم.

این مسیر، شخصیت مرا به‌کلی تغییر داد. اگر بخواهم منصوره‌‌ی قبل را با امروز مقایسه کنم، می‌بینم که آن منصوره‌ای که وقتی از اردوی تیم ملی خط خورد، می‌خواست همه چیز را کنار بگذارد، حالا تبدیل شده به کسی که وقتی زمین می‌خورد، دوباره بلند می‌شود. من یاد گرفتم که شکست بخشی از مسیر موفقیت است و هر بار که شکستی را تجربه کردم، به خودم قول دادم که قوی‌تر ادامه بدهم.

حتی حالا که بازنشسته شده‌ام، هنوز این مسیر را ترک نکرده‌ام. پیج خودم را راه‌اندازی کردم تا تمام تجربیاتی که در این ۲۱ سال به دست آوردم و می‌تواند به دیگران کمک کند یا جلوی حوادثی را بگیرد، در اختیار مردم قرار دهم. امیدوارم که روزی برسد که همه زنان به این آگاهی برسند که قدرت و انرژی درونی خودشان را بشناسند، به آن باور داشته باشند و نترسند.

آیا لحظاتی در مسیر حرفه‌ای‌تان بوده که احساس شکست کنید؟ این تجربه‌ها چه تأثیری بر شما داشت؟

بله، مگر می‌شود کسی در زندگی شکست را تجربه نکرده باشد؟ من هم لحظاتی را داشته‌ام که احساس کردم شکست خورده‌ام. اما نکته مهم این است که دیدگاهم نسبت به شکست با گذشت زمان تغییر کرده است. قبلاً وقتی شکست می‌خوردم، فکر می‌کردم این یعنی پایان راه؛ یعنی من نمی‌توانم، توانایی‌اش را ندارم و این مسیر برای من مناسب نیست.

اما امروز این‌گونه به شکست نگاه نمی‌کنم. اکنون به این باور رسیده‌ام که شکست بخشی از مسیر است، نه پایان آن. وقتی با مانعی روبه‌رو می‌شوم، به‌جای اینکه تسلیم شوم، سعی می‌کنم دلیل آن را پیدا کنم. اگر راهی که می‌روم به بن‌بست رسید، به این فکر نمی‌کنم که باید برگردم و دست بکشم، بلکه به این فکر می‌کنم که راه دیگری پیدا کنم. درست مثل زمانی که خیابانی بسته است؛ به‌جای برگشتن، مسیرهای دیگر را بررسی می‌کنم و از مسیری که می‌تواند مرا به هدفم برساند، عبور می‌کنم.

به نظرم، نباید اجازه دهیم موانع ما را از هدف‌ها و علایقمان دور کنند. اگر کاری را واقعاً دوست داریم، باید برایش بجنگیم و ادامه دهیم. شاید مسیر طولانی و پرچالش باشد، اما رسیدن به هدف ارزش تمام تلاش‌ها را دارد.

حالا، شکست برای من دیگر معنای منفی ندارد. حتی می‌توانم بگویم شکست برایم تبدیل به نشانه‌ای از رشد شده است. هر شکست مرا به این فکر می‌اندازد که چه چیزی باید تغییر کند و چگونه می‌توانم قوی‌تر ادامه دهم. این نگاه به شکست باعث شده است که حتی در سخت‌ترین شرایط، امیدم را از دست ندهم و به جلو حرکت کنم.

موفقیت از دیدگاه منصوره جوانمرد چه معنایی دارد؟ آیا حس می‌کنید به موفقیت رسیده‌اید؟

به نظر من موفقیت برای هر کسی تعریف متفاوتی دارد. از دیدگاه من، موفقیت زمانی معنا پیدا می‌کند که به رشد و توسعه فردی برسی؛ آن‌قدر که بتوانی کاری انجام دهی که اثرگذار باشد. فکر می‌کنم تا حدی به این مرحله رسیده‌ام، اما هنوز راه زیادی در پیش دارم.

اینکه احساس کنم در مسیری هستم که به سمت موفقیت حرکت می‌کند، خودش یک دستاورد بزرگ است. وقتی بدانی که مسیرت درست است و تلاش‌هایت بی‌نتیجه نیستند، انگیزه و انرژی بیشتری برای ادامه پیدا می‌کنی. برای من، موفقیت نه یک نقطه پایان، بلکه یک سفر است؛ سفری که هر روز چیزهای جدیدی به من یاد می‌دهد و مرا به اهدافم نزدیک‌تر می‌کند.

آتش‌نشانی به من یاد داد که چگونه قوی‌تر، آرام‌تر و اثرگذارتر باشم. این شغل شخصیت مرا تغییر داد و به من کمک کرد که به قدرت درونی خودم پی ببرم. حالا که در مرحله جدیدی از زندگی هستم، می‌دانم که موفقیت یعنی رشد مداوم و اثرگذاری بر زندگی دیگران، و امیدوارم بتوانم این مسیر را همچنان ادامه بدهم.

 

آتش‌نشانی به من یاد داد که چگونه قوی‌تر، آرام‌تر و اثرگذارتر باشم. این شغل شخصیت مرا تغییر داد و به من کمک کرد که به قدرت درونی خودم پی ببرم.

اگر بخواهید پیامی یا توصیه‌ای به زنان و دخترانی که به دنبال رشد و توسعه فردی هستند ارائه دهید، چه می‌گویید؟

تنها چیزی که می‌خواهم به زنان و دخترانی که این مسیر را دنبال می‌کنند بگویم این است: خودتان را باور داشته باشید و با تمام وجود پیش بروید.

اولین قدم برای رشد و توسعه، شناختن خودتان است. شما باید به‌طور عمیق از درون بدانید که چه کسی هستید، چه می‌خواهید و چه هدفی در زندگی دارید. وقتی به این درک برسید که واقعاً چه چیزی شما را خوشحال می‌کند و به چه مسیری می‌خواهید قدم بگذارید، راه پیش رویتان روشن‌تر می‌شود.

مهم‌تر از همه، از شکست نترسید. شکست‌ها بخشی از مسیر موفقیت هستند. هر بار که زمین می‌خورید، فرصتی است تا قوی‌تر بلند شوید. به یاد داشته باشید که تلاش و پشتکار، کلید اصلی موفقیت است. مادامی که زندگی جریان دارد، نباید دست از تلاش بردارید.

خودتان را دست‌کم نگیرید. هر زنی در درونش نیرویی عظیم و بی‌نظیر دارد که اگر به آن باور داشته باشد، می‌تواند به هر چیزی که می‌خواهد برسد. به توانایی‌ها و ارزش‌های خودتان ایمان داشته باشید و بدانید که شما می‌توانید در هر زمینه‌ای که به آن علاقه دارید، بدرخشید. خودتان را بشناسید، باور داشته باشید و قدم‌های کوچک اما پیوسته بردارید. مسیر موفقیت همیشه هموار نیست، اما با اراده و تلاش، هیچ چیزی غیرممکن نیست.

  

 

منصوره جوانمرد ثابت کرد که محدودیت‌ها فقط در ذهن ما هستند. او با شجاعت و پشتکار، نه‌تنها در برابر سخت‌ترین چالش‌ها ایستاد، بلکه مسیر تازه‌ای برای زنان در حرفه‌ای ساخت که روزی فقط برای مردان تصور می‌شد. داستان او الهام‌بخش این حقیقت است که با باور به خود، می‌توان هر مانعی را به پلی برای رسیدن به موفقیت تبدیل کرد.

ارسال کامنت هاوین
ارزیابی مقاله
ازت می خوام اول وارد سایت بشی و نظرت رو درباره این مقاله کامل و در چند خط بنویسی (حتما نظر با جزییات بنویس و از عبارات کوتاه مثل: خوب بود و عالی خودداری کن)

نظرات دانش آموختگان مقاله

مرجان اصنافی
مرجان اصنافی
امتیاز 5
3 روز قبل

باعث افتخار هستند ایشون. و الگو برای تمام زنان دنیا.

رضوان رادمهر
رضوان رادمهر
امتیاز 5
3 هفته قبل

خیلی جالب بود، من واقعا دوست داشتم که آتش نشان باشم.

مریم لطفی
مریم لطفی
امتیاز 5
3 هفته قبل

واقعا مقاله جالبی بود ، من هنوز اطلاع نداشتم آتش نشانی نیروی خانم هم می‌پذیره

مکابر
مکابر
امتیاز 5
4 هفته قبل

واقعا افتخار میکنم به ایشون وتمام بانوانی که تواناییهاشون روشناختن،رشد دادن وکلیشه های اجتماعی نذاشت از هدفشون کوتاه بیان.عالی بود

Shirin
Shirin
امتیاز 5
4 هفته قبل

به عنوان کسی که قبلا میخواست آتش نشان بشه بنظرم خیلی مقاله کاربردی بودی، شاید اگه چند سال پیش این مقاله رو می دیدم اصرار بیشتری برای ورود به این کار میکردم.

فائزه سیدی
فائزه سیدی
امتیاز 5
4 هفته قبل

پشتکار و ایمان قوی ای که به خودش داشت بار دیگه ثابت کرد که خانم ها توان انجام هرکاری که بخوان رو دارن و اینکه تونست شرایط اول کار که هیچکس قبولش نداشت و با حرف های زیادی قطعا اذیت شد اما ادامه داد
و اینکه علاقه اش به ورزش هم چشم گیر بود ک چگونه تکواندو رو ادامه داد و مقام آورد و حتی داور شد

شیما هنرکار
شیما هنرکار
امتیاز 5
1 ماه قبل

سلام
زنان هم مانند مردان دارای قابلیتهای ویژه ای هستن و این دلیل نمیشه کوچیک شمرده شن یا جزء کوچیکی از جامعه باشن
همه ی انسانها تواناییهایی دارن که ممکنه اول کار نتونن تشخیصشون بدن ولی به لطف خدا توی مسیر رسالت زندگی قرار میگیرن
و در کل باید واسه خواسته ها و اهدافمون بجنگیم
تلاش کنیم و خواسته های واقعیمونو بدست بیاریم‌
الهی شکر که روز به روز بر زنان موفق سرزمینم افزوده میشه

عاطفه موحد
عاطفه موحد
امتیاز 5
1 ماه قبل

در جامعه جنسیت زده ما ورود به چنین حرفه ای نیازمند اراده ای قوی نترسیدن از قضاوت هاست. و شکست در آن در جایی که ترس از شکست که وجود اکثر زنان جامعه رو فرا گرفته میتونه با قضاوت های جنسیت زده خیلی بیشتر آزار دهنده باشه.
آفرین به این بانو

آخرین مقاله‌های آموزشی

آخرین مقاله‌های آموزشی
دروغ‌هایی که نباید باور کنیم
رابطه با دیگران مهم
رشد شغلی
طرحواره‌ها و حفره‌ها
قاعدگی
گفت‌و‌گو با زنان الهام بخش
مصاحبه با زنان الهام‌بخش
خشونت علیه زنان
photo5906107397
خشونت علیه زنان
مرداد 3, 1402
امتیاز 4.9 از 188 رای
خشونت علیه زنان و دختران یکی از شایع ترین موارد نقض حقوق بشر در جهانه. که به طور روزمره در هر گوشه از ... بیشتر
مامانا پسر دوستن
IMG 20230723 104910 620 1
مامانا پسر دوستن
مرداد 1, 1402
امتیاز 4.9 از 196 رای
نگاهی به گذشته اگر نگاهی به زندگی مادران و مادربزرگامون بندازیم می‌بینیم که اونها هم جزو کسانی ... بیشتر
احساس‌های دوگانه
photo5868998009
احساس‌های دوگانه
مرداد 1, 1402
امتیاز 4.9 از 212 رای
شرم آوره حتی وحشتناکه که اعتراف کنیم بعضی وقتا رویاپردازی میکنیم درباره اینکه یک اتفاق ترسناک ... بیشتر
چه کسایی رو میتونیم دوست داشته باشیم؟
IMG 20230521 121843 488
چه کسایی رو میتونیم دوست داشته باشیم؟
اردیبهشت 31, 1402
امتیاز 4.9 از 172 رای
حقیقت سادست، همه‌ی ما به دنبال افرادی هستیم که حس دوست داشته شدنی که در دوران کودکیمون تجربه کردیم ... بیشتر
7 نکته مهم برای نامگذاری کسب و کار یا محصول
2 1
7 نکته مهم برای نامگذاری کسب و کار یا محصول
آبان 3, 1400
امتیاز 4.9 از 360 رای
در این مقاله می‌خواهیم در وبلاگ مدرسه هاوین، در یک مقاله اختصاصی که برای اولین‌بار منتشر شده است ... بیشتر
طرحواره چیست؟
IMG 20230521 121842 267
طرحواره چیست؟
اردیبهشت 17, 1402
امتیاز 5 از 143 رای
شاید شما اسم طرحواره رو شنیده باشید . ولی این مفهوم به چه معنیه و در روانشناسی چه کاربردی داره؟ ... بیشتر
تاریخچه پریودی در ایران باستان
IMG 20230530 003027 975
تاریخچه پریودی در ایران باستان
خرداد 9, 1402
امتیاز 4.9 از 231 رای
موضوع دوران قاعدگی ابتدا در تاریخ ،اساطیر و ادیان بررسی شده است. مسئله عادت ماهانه زنان در طول ... بیشتر
سندروم پیش از قاعدگی یا pms چیست؟
photo4934246040
سندروم پیش از قاعدگی یا pms چیست؟
خرداد 7, 1402
امتیاز 4.9 از 170 رای
سندروم پیش از قاعدگی یا pms حالتیه که بسیاری از خانم ها قبل از پریود تجربه میکنن. اگر شما هم جزو ... بیشتر
گفت‌وگو با سارا حجازی، تنها مدیرعامل زن در صنعت پخش دارو
حجازی
گفت‌وگو با سارا حجازی، تنها مدیرعامل زن در صنعت پخش دارو
دی 29, 1403
امتیاز 4.8 از 8 رای
سارا حجازی، زنی که نامش با جسارت، مدیریت و تحول در صنعت داروسازی ایران گره خورده است، از همان ابتدا ... بیشتر
گفت‌وگو با نازیلا صادقی، اولین زن راهنمای طبیعت‌گرد دارای معلولیت
صادقی
گفت‌وگو با نازیلا صادقی، اولین زن راهنمای طبیعت‌گرد دارای معلولیت
دی 3, 1403
امتیاز 5 از 1 رای
نازیلا صادقی، اولین راهنمای طبیعت‌گردی برای افراد دارای نیازهای خاص در ایران، داستانی از اراده ... بیشتر
گفت‌وگو با یاسمن آکملی، مکانیک زن ایرانی
آکملی
گفت‌وگو با یاسمن آکملی، مکانیک زن ایرانی
آبان 26, 1403
امتیاز 5 از 2 رای
یاسمن آکملی، زن مکانیک ایرانی، با پشتکار و اراده‌ای استوار وارد دنیای مکانیکی شد، حرفه‌ای که در ... بیشتر
گفت‌گو با نیوشا امیری، مترجم ناشنوایان
امیری
گفت‌گو با نیوشا امیری، مترجم ناشنوایان
دی 18, 1403
امتیاز 5 از 2 رای
نیوشا امیری، یکی از چهره‌های تأثیرگذار و الهام‌بخش جامعه ناشنوایان (کدا)، از همان کودکی با ... بیشتر
گفت‌وگو با فاتیما باباخانی، موُسس خانه امن مهر شمس آفرید
باباخانی
گفت‌وگو با فاتیما باباخانی، موُسس خانه امن مهر شمس آفرید
دی 17, 1403
امتیاز 5 از 3 رای
فاطیما باباخانی، حقوقدانی که زندگی‌اش را وقف حمایت از زنان و مبارزه با خشونت کرده است، نمونه‌ای ... بیشتر
گفت‌وگو با آرزو خسروی، بنیان‌گذار فرش آنلاین
خسروی 2
گفت‌وگو با آرزو خسروی، بنیان‌گذار فرش آنلاین
دی 3, 1403
امتیاز 5 از 1 رای
آرزو خسروی از آن دسته زنانی است که نامش با تغییر و تحول گره خورده است. در روزگاری که تجارت الکترونیک ... بیشتر
مقالات بیشتر مقالات بیشتر مقالات بیشتر مقالات بیشتر مقالات بیشتر مقالات بیشتر مقالات بیشتر