چه کسایی رو میتونیم دوست داشته باشیم؟
حقیقت سادست، همهی ما به دنبال افرادی هستیم که حس دوست داشته شدنی که در دوران کودکیمون تجربه کردیم رو برای ما بازسازی میکنن. اما عشقی که ما در کودکی تجربه کردیم گاهی با جنبههای دردناکی هم در هم آمیخته بوده : حس دیده نشدن، عشق شکننده و بیثبات والدین یا حتی تجربهی سوءاستفاده و سوءرفتار از سوی آنها.
این مسأله ما رو مستعد این میکنه تا شریکی رو برای زندگیمون انتخاب کنیم که شیوهی ارتباط او با ما، تداعیکنندهی الگوهای ارتباطی مشخصیه که در کودکیمون اونها رو تجربه کردیم و نسبت به اونها احساس آشنایی داریم، اما این افراد ممکنه لزوماً با ما رفتار مهرآمیزی نداشته باشن
یکی از عجیب ترین چیز ها در مورد رابطه اینه که ما آزادانه نمیتونیم جذب هر کسی بشیم. به نظر میرسه ما تیپ های روانی قدرتمند و مشخصی داریم که نمیتونیم ازشون دور بشیم . همه ی ما در درونمون یک فهرست بلند بالای خاص داریم که توش مشخص شده افرادی که ما میتونیم دوست داشته باشیم چه ویژگی های باید داشته باشن؟
ممکنه فکر کنیم که این فهرست ها تنها شامل الزامات دلپذیر و خوب میشن مثل اینکه عشاق بالقوه ی ما باید مهربان ، فهمیده ، محترم ، و از گروه سنی و اجتماعی ما باشن اما اغلب این فهرست ها عجیب تر و مرموز تر هستن
ممکنه در آخر همه ی کاندید های انتخابی رو به دلیل ملال آور ، حال بهم زن، یا اشتباه بودن نادیده میگیریم ، و یک راست به سراغ افرادی میریم که مشخصاتشون کاملا برای خوشبختی ما نامناسب و ناکافیه .
به عنوان مثال ممکنه ما تنها بتونیم عاشق کسایی بشیم که کمتر از ما باهوش یا مسئولیت پذیر هستن . یا کسایی که واقعا غیر قابل اطمینان هستن افرادی خودخواه و خود بین یا بدجنس و اهل زخم زبان این مسئله میتونه برای اطرافیان و همینطور خودمون خیلی گیج کننده باشه .
چرا نمیتونیم با کسایی رابطه داشته باشیم که برامون خوبن؟
دلیلش اینه که اون چیزی که ما در عشق طلب میکنیم ، لزوما کسی نیست که خوب ،معصوم و ساده باشه بلکه کسیه که حس مشابهی با ما داره .
خیلی از ما در کودکیمون عشق رو یاد میگیریم اون هم از کسایی که به شیوه های مختلف مایه آزار ما بودن و هنوز به طور ناخودآگاه گونه های عشقی مارو هدایت میکنن .
مراقبین اولیه ما الگو هایی رو از چیستی عشق ورزیدن و مورد عشق واقع شدن به ما میدن که میتونه در آینده فرصت های شغلی مارو تحت شعاع قرار بده
بیاین تصور کنیم که پدرما مردی سرد مزاج و خشن یا بد دهن بوده یا مادرمون فردی اهل تحقیر ، غیر قابل دسترس یا کنترل کننده بوده این خودش چیز وحشتناکیه اما روی آنچه که ما در عشق جستجو میکنیم تاثیر میزاره.
چرا ما چیزی رو تکرار میکنیم که شدیداً برامون ناراحت کننده بوده؟
خب چون با وجود اینکه وحشتناک بوده اما همچنان یک رابطه ی عاشقانه به شمار می رفته ، بدرفتاری وجود داشته اما به عنوان مثال میزانی از تحسین، تعلق خاطر، و حتی محبت هم در کار بوده .
شاید اونها همدیگرو تحقیر میکردن اما این چیزیه که ما بهش عادت کردیم و حالا هر چقدرم که غیر منطقی به نظر برسه به نظرمون میاد تا وقتی که طرف مقابلمون به همون اندازه بدرفتار نباشه رابطمون کاملا درست نیست . چنین چیزی اصلا خوب نیست اما به طور متقاعد کننده ای آشنا و درست به نظر میاد .
حالا این تجربه رو در نظر بگیرین اینکه بدونین داشتن احساس بد ،تحقیر شدن و رنجیدن چه حسی داره؟! اما بعد به طرز عجیبی همینا رو بر سر یکی دیگه هم بیاریم و درست موقعی که اونها در برابرمون آسیب پذیر میشن تحقیرشون کنیم . بهشون امر و نهی کنیم و نسبت بهشون رفتار سرد رو پیش بگیریم مثل اینکه بخشی از وجودمون فکر میکنه که تنها راه برای اینکه باهامون بدرفتاری نشه اینه که خودمون بد رفتاری کنیم .
ضمیر احساسی کودک وار ما در درون خودش فکر میکنه که کسی که این کار هارو با من میکنه به طریقی مخالف منه و این باید پناهگاهم باشه و این کسیه که میخوام در هر رابطه ای باشم. وقتی والدین برای ما مشکلاتی به وجود بیارن اغلب ، سعی میکنیم خودمونو خلاص کنیم در نتیجه ما دور ویژگی های فردی اونها حتی ویژگی هایی که در عمل خوب هستن و به دور از رفتار های دردسر ساز اونها یک سد میکشیم .
در نتیجه به عنوان مثال ممکنه پدر ما اهل تحقیر کردن باشه اما در عین حال هم میتونه به شدت باهوش و زیرک باشه . حالا متاسفانه ما از هر آدم باهوشی که میبینیم دلسرد میشیم یا اینکه همیشه احساس کردیم که مادرمون از تمایلات جنسی خصوصا تمایلات ما منزجر بوده اما در واقع فردی خونگرم و دوست داشتنی بوده حالا متاسفانه اینطور به نظر میاد که فرد خونگرم و دوست داشتنی در خصوص رابطه جنسی رفتاری تنبیهی داره و در نتیجه به نظرمون رابطه با چنین فردی اشتباه میاد .
نقشه های درونی ما برای عشق به سختی قابل ردیابی هستن . شکی نیست که اونها خودشونو بروز نمیدن و در نتیجه ما باید با سعی و تلاش کشف کنیم که اونها چه چیزی رو به ما دیکته میکنن تا بتونیم خودمونو از خواسته های اونها رها کنیم .
نتیجه گیری:
این نتیجه مثل همیشه با تلاش برای شناخت و درک خودمون آغاز میشه اینکه ببینیم چه چیزی از طرف مراقبان اولیه موجب آزار ما بوده ؟!
اینکه آیا در کسانی که بهشون علاقه داریم جذب همین چیز های آزار دهنده میشیم؟! آیا برای افراد همون مشکلاتی رو به وجود میاریم که در کودکی ازشون رنج میکشیدیم؟! آیا از برخی افراد به خاطر داشتن ویژگی هایی که تداعی گر رفتار های آزار دهنده برای ما در کودکی هستن دوری میکنیم ممکنه در دیگران ویژگی هایی رو پیدا کنیم بدون اینکه اونها دارای ویژگی هایی باشن که ازشون میترسیم؟
سلامت عاطفی به این معناست که ما بتونیم تعداد افرادی رو که ما میتونیم عاشقشون بشیم گسترش بدیم . ما در کودکی در مورد عشق می آموزیم اما وقتی پی میبریم که میتونیم به شیوه های گوناگون عشق بورزیم خودمونو از آسیب های روانی دوران کودکی رها میکنیم و به چیزی عادت میکنیم که در وهله ی نخست میتونه برامون به شکل عجیب و چالش برانگیزی نا آشنا باشه .اینکه با کسانی که به درستی برای ما مناسبه خوشبخت و شاد باشیم
ممنون که تا آخر این مقاله کنارمون بودی . اگر دوست داری بیشتر بدونی بهت پیشنهاد میکنم مقاله ی «طرحوار چیست؟» رو از دست ندی.
منبع:
ویرگول
نظرات دانش آموختگان مقاله
من هميشه از خوندن مطالب روان شناسي به ويژه خودشناسي تحليلي و عميق لذت مي برم.اين مقاله هم بسيار خوب ريشه يابي كرده بود.در مدرسه فارسي هم ويديو راجع به اين مطلب ديده بودم كه مكمل خوبي بود.آگاهي به اين ريشه ها كه در ناخودآگاهه خيلي مي تونه كمكون كنه تا از شر چرخه هاي معيوب و تكراري در زندگي خلاص بشيم.سپاس از شما🙏🏻✨
سلام و خداوقوت به هاوین و تیم عزیزش
مقاله خیلی جالبی بود و قطعا به من و باقی عزیزان کمک زیادی میکنه تا حتی با سو گیری تمایلاتمون، انتخاب درست تری داشته باشیم.
موضوع مقاله خیلی خوب بود. چیزی که تو چند سال اخیر خیلی بهش فکر میکنم و ترس این رو تارم که شریک عاطفی انتخاب کنم که مثل پدرم برای من باشه و از صمیم قلب ازتون ممنونم که دوره طرحواره شناسی رو طراحی و تولید کردید. هنوز دوره رو شروع نکردم اما مطمئنم که توی این مسیر قرار هست خیلی کمکم کنه و باز هم بی نهایت ازتون سپاسگزارم.❤️
فقط انتقادی که داشتم این هست درک متن و جملهبندی مقاله یکم سخت بود و برخی جاها متوجه نمیشدم که منظور و مفهوم نویسنده چی هست. با تشکر از تیم قدرتمند هاوین.❤️
من نمیدونستم طرحوهره ها چقدر در دوست داشتن نقش پر رنگی دارند ممنون هاوین عزیز اطلاعاتت بی نظیره
سلام ثریا جان 💛
مررررسی که با نظرات مفیدت به تیم هاوین انرژی دوچندان میدی 💛💪
من همه این موارد و رفتارهای بد اطرافیان و درنظر میگیرم واسه انتخاب سریک احساسیم و به خاطر همین خیلی انتخاب برام سخت شده
واقعا همینطوره.از وقتی این مقاله رو خوندم در مواقع مختلف به این فکر میکنم که اشترک فردی که جذبش شدم با افرادی که من رو تربیت کردن چیه و دارم شباهت هارو پیدا میکنم و با دید منطقی تری بهش نگاه میکنم
این مقاله علاقهی منو به شرکت توی مستر کلس طرحوارهها بیشتر کرد. چون نشون میده چهقدر کودکی ما تاثیر میذاره روی آینده و انتخابهای ما توی زندگی.
یک جایی از کتاب والدین سمی میگه:«شما مسئولیت هر انچه که برایتان اتفاق افتاده است،به عنوان یک کودک بی دفاع ندارید اما شما مسئول انجام گام های مثبت برای انجام کاری که در حال حاضر با آن روبه رو هستید،دارید» این گام های مثبت برای من در مدرسه هاوین اتفاق افتاد.مثل همیشه مقاله تون عالی بود
واقعا این موضوع خیلی ترسناک اگه به دنبال آگاهی نریم مخصوصا برای اون هایی که باور های اشتباهی از پدر و مادرشون در مورد عشق کشف کردن .لطفا بیش تر در مورد این موضوعات تو سایت و پیج قرار بدید
سلام ستایش جانم🌻
خوشحالیم که دختر آگاهی مثل تو مطالب هاوین رو دنبال می کنه💛
سلام
واقعا درسته،من دقیقا همین مشکل رو تجربه کردم وجذب کسایی میشدم که میدونستم مناسب نیستن،و چقد زمان و انرژی الکی از دست دادم،چون بعد از شروع میخواستم اونارو تغییر بدم🫣🫣🫣😱😱😱😖😖😖😩
سلام سعیده جان 💛
ممنون که تجربهات رو صادقانه با تیم هاوین مطرح کردی 💛🌻