گفت‌وگو با آرمینا صادقیان، جوان‌ترین ورزشکار المپیک ۲۰۲۰
سارا میرزایی
سارا میرزایی
امتیاز 5 از 1 رای

گفت‌وگو با آرمینا صادقیان، جوان‌ترین ورزشکار المپیک ۲۰۲۰

آرمینا صادقیان، یکی از چهره‌های برجسته‌ی ورزش تیراندازی ایران است که از سنین کودکی با شجاعت و انگیزه‌ای بی‌پایان پا به این عرصه گذاشت. داستان او تنها درباره‌ی دستاوردها و افتخارات نیست، بلکه روایتی از پشتکار، مواجهه با چالش‌ها و غلبه بر موانع است. در این مصاحبه، آرمینا از مسیر پر پیچ و خم خود می‌گوید؛ از روزهایی که تیراندازی را با دستان کوچک و آرزوهای بزرگ آغاز کرد تا لحظاتی که پرچم ایران را در صحنه‌های جهانی به اهتزاز درآورد. این گفت‌وگو نه تنها الهام‌بخش جوانان مشتاق به ورزش، بلکه انگیزه‌بخش هر کسی است که به دنبال تحقق رویاهایش است.

 چه شد که آرمینا صادقیان به ورزش تیراندازی علاقه‌مند شد؟

زمانی که ۹ ساله بودم، یک روز از مدرسه به خانه برگشتم و مادرم به من گفت که در سه کلاس ثبت‌نامت کرده‌ام: پینگ‌پونگ، تکواندو و تیراندازی. ابتدا هر سه رشته را هم‌زمان دنبال می‌کردم، اما بعد از یک سال، به‌دلیل خستگی زیاد مجبور شدم هر سه را کنار بگذارم. مدتی بعد، وقتی دوباره احساس کردم به فعالیت نیاز دارم، تصمیم گرفتم یکی از آن‌ها را ادامه دهم. تیراندازی را انتخاب کردم چون بیشتر با روحیه و علاقه‌ام همخوانی داشت.

چرا خانواده تصمیم گرفتند رشته‌های تیراندازی، پینگ‌پونگ و تکواندو را برای آرمینا انتخاب کنند و چقدر در این مسیر همراهت بودند؟

وقتی ۵-۶ ساله بودم و در تکواندو به کمربند زرد رسیدم، مادرم به ادامه این مسیر تشویقم کرد. او همیشه دوست داشت که علاوه بر تکواندو، در سه رشته‌‌ی تیراندازی، اسب‌سواری و شنا نیز فعالیت کنم. به همین دلیل، من را در کلاس‌های تیراندازی و پینگ‌پونگ ثبت‌نام کرد تا بتوانم تجربه‌های متنوعی کسب کنم. اگرچه در خانواده تنها من بودم که ورزش را به‌صورت حرفه‌ای دنبال می‌کردم، اما مادرم همواره حامی و پشتیبان اصلی‌ام بود و در تمام مراحل، از تمرین‌ها تا مسابقات، در کنارم ایستاد. زمانی که به تیم ملی پیوستم، پدرم دیگر در قید حیات نبود، اما پیش از آن همیشه مشوقم بود و به من انگیزه می‌داد.

اولین باری که تفنگ به دست گرفتی چه حسی داشتی؟

اولین باری که تفنگ دست گرفتم و آن را لمس کردم، ۹ ساله بودم و احساسی بسیار عجیب و خاصی داشتم. تفنگ مسابقه‌ وزن زیادی داشت که برایم سنگین بود و کنترل آن دشوار بود. در ابتدا، مجبور بودم با پایه کمکی تیراندازی کنم، اما پس از یک سال، یک تفنگ سبک‌تر به من دادند تا بتوانم به‌تنهایی و با تسلط بیشتر تمرین کنم. این تجربه، شروعی بود برای ارتباط عمیق من با تیراندازی و ایجاد علاقه‌ای که به‌تدریج به هدف و مسیر اصلی زندگی‌ام تبدیل شد.

در مسابقه ها وقتی دیگران می‌فهمیدند آرمینا صادقیان ۱۰ سال دارد، با شگفتی به او نگاه می‌کردند! این نگاه‌های متعجب و تحسین‌آمیز برایش انگیزه‌بخش بود.

بعد از چه مدت فعالیت در رشته تیر اندازی، موفق شدی تا وارد تیم ملی بشوی؟

مربی‌ام، از همان روزهای اول تأکید داشت که برای پیشرفت باید وارد فضای رقابتی شوم. او همیشه می‌گفت: «باید در مسابقات شرکت کنی، تجربه کسب کنی و با شرایط مسابقه خو بگیری.» با این تشویق‌ها، خیلی زود خودم را در میادین مسابقات دیدم. به یاد دارم که وقتی دیگران می‌فهمیدند تنها ۱۰ سال دارم، با شگفتی به من نگاه می‌کردند و می‌پرسیدند: «واقعاً چطور ممکن است؟». این نگاه‌های متعجب و تحسین‌آمیز برایم انگیزه‌بخش بود. حدود یک سال بعد، با پشتکار و تلاش و به لطف رکوردهای خوبی که در مسابقات مختلف به ثبت رسانده بودم، توانستم به تیم ملی بپیوندم و این آغاز مسیر حرفه‌ای‌ام در تیراندازی بود. 

شما به واسطه رشته‌تان باید تایم های زیادی را در اردو بگذرانین، حضور در اردوها را چطور ارزیابی می‌کنی؟

تیراندازی از آن دسته رشته‌های ورزشی است که بین دو اردو زمان زیادی فاصله نمی‌افتد و عملاً بیشتر وقت ما در اردوها و کمپ‌های تمرینی می‌گذرد. تمرینات فشرده و مداوم باعث می‌شود تا همیشه در حالت آمادگی باشیم و عملکردمان را بهبود بدهیم. این شرایط به من اجازه نمی‌داد تا از فضای رقابت دور شوم و به نوعی زندگی من در این سال‌ها با اردوها گره خورده بود، اما حالا به دلیل تحصیلم در چین از فضای تیراندازی دور افتاده‌ام، چرا که اینجا سالن تیراندازی مناسبی برای تمرین وجود ندارد. با این حال این فاصله موقتی است؛ چون تصمیم دارم به محض بازگشت به ایران، دوباره تمریناتم را از سر بگیرم و به صحنه رقابت بازگردم. اشتیاقم برای بازگشت به این مسیر همچنان زنده است و این وقفه را فرصتی برای بازسازی و آمادگی بیشتر می‌بینم. 

آیا تا به حال با موانعی مواجه شده‌ای که احساس کنی به دلیل جنسیتت، پیشرفتت کندتر شده است؟ چطور با این چالش‌ها روبرو شدی؟

رشته‌ی تیراندازی به‌طور کلی با موانع و محدودیت‌های زیادی همراه است. یکی از چالش‌های بزرگ ما تحریم‌ها بود؛ به‌طوری‌که دسترسی به فشنگ و تجهیزات مناسب، به‌ویژه سلاح‌های باکیفیت، بسیار محدود بود. این مشکل هم برای دختران و هم برای پسران وجود داشت و تأثیر مستقیمی روی عملکرد ما داشت و پیشرفت را برای همه دشوارتر می‌کرد. با این حال، در مقایسه با آقایان، رکوردهای بالاتری در تیراندازی خانم‌ها ثبت می‌شد، چه در ایران و چه در سطح جهانی.

اما به‌رغم این موفقیت‌ها، همیشه سوالات و نگاه‌های خاصی نسبت به حضور من به عنوان یک دختر در این رشته وجود داشت. در بسیاری از مسابقات، این سوال مکرر را می‌شنیدم که: «کسی مخالفت نکرد وقتی به‌عنوان یک دختر وارد این رشته شدی؟». برای بسیاری عجیب بود که چرا من به جای یک رشته‌ی به اصطلاح دخترانه‌تر، تیراندازی را انتخاب کرده‌ام. این نگاه‌ها و حرف‌ها گاهی شرایط را واقعاً سخت می‌کرد و حتی باعث می‌شد در لحظات سختی با خودم فکر کنم: «آیا این رشته واقعاً این‌قدر دشوار است؟ آیا من از پس آن برمی‌آیم؟». با این حال، این چالش‌ها باعث نشد که از مسیرم منصرف شوم؛ بلکه بیشتر به من انگیزه دادند تا ثابت کنم که محدودیت‌ها و کلیشه‌ها نمی‌توانند مانع از دستیابی به هدف‌هایم شوند. 

اولین باری که آرمینا صادقیان مدال گرفت، ۱۴ ساله بود و کوچک‌ترین شرکت‌کننده‌ای بود که به فینال رسیده بود.

اولین باری که مدال گرفتی، چه حسی داشتی؟ آیا احساس کردی که این لحظه همه‌ی زحمت‌هاتت را ارزشمند کرده؟

اولین باری که مدال گرفتم، ۱۴ ساله بودم و این افتخار در مسابقات قهرمانی آسیا، به میزبانی تهران، رقم خورد. حس و حالی که آن روز تجربه کردم، برایم بسیار خاص و متفاوت بود؛ چرا که مادرم در سالن حضور داشت و وقتی روی سکوی قهرمانی ایستادم، می‌دید که چگونه به اولین مدالم دست پیدا می‌کنم. آن لحظه برایم پر از غرور و شادی بود. به یاد دارم که کوچک‌ترین شرکت‌کننده‌ای بودم که به فینال رسیده بود و این حس عجیب و لذت‌بخش، تجربه‌ای به‌یادماندنی برایم بود. فینال آن روز برایم معنای دیگری داشت؛ چرا که با اعتمادبه‌نفس کامل تیر می‌زدم و عملکردی به نمایش گذاشتم که در نهایت به مدال نقره منجر شد. این موفقیت در سن ۱۴ سالگی برایم نه تنها افتخاری بزرگ، بلکه لحظه‌ای بود که به خودم باور پیدا کردم و ارزش تلاش‌هایم را به‌خوبی احساس کردم.

از اولین تجربه بین‌المللی‌ات بگو؛ آیا این تجربه تغییراتی در نگاهت به ورزش ایجاد کرد؟

اولین تجربه بین‌المللی من زمانی رقم خورد که ۱۵ ساله بودم و در مسابقات بزرگی در مونیخ آلمان شرکت کردم. این مسابقه برای من لحظه‌ای بود که عظمت واقعی رشته‌ی تیراندازی را لمس کردم. سطح رقابت‌ها بسیار بالا بود و رکوردهایی در این مسابقه ثبت می‌شد که در مسابقات عادی نظیرشان را نمی‌دیدیم. ناگهان خودم را در کنار قهرمانان المپیک و تیراندازانی دیدم که رکوردهای خیره‌کننده‌ای داشتند. حس حضور در کنار این ورزشکاران بزرگ، بسیار عجیب و پر از هیجان بود. از یک سو، استرس مسابقه با چنین رقیبانی را داشتم و از سوی دیگر، حس رقابت با بهترین‌های دنیا برایم انگیزه‌بخش بود.

در ذهنم این‌طور تصور می‌کردم که اگر قرار است آن‌ها رکوردهای بالایی بزنند، من هم باید تمام توانم را بگذارم تا بهترین عملکردم را ارائه دهم. مسابقه بسیار سختی بود، اما در نهایت توانستم بهترین رکوردم را ثبت کنم. برایم باورکردنی نبود که توانسته‌ بودم چنین عملکردی داشته باشم و حتی به فینال راه پیدا کنم. وقتی اسمم را اعلام کردند، همه شگفت‌زده شدند، چرا که من کوچک‌ترین شرکت‌کننده در بین آن‌ها بودم. حس حضور در کنار قهرمانان المپیک و رقابت با آن‌ها، احساسی از غرور و افتخار به من می‌داد. آن لحظه بود که با خودم گفتم: «خسته نباشی! تلاش‌هایت نتیجه داد و به اینجا رسیدی». این تجربه به من یاد داد که وقتی به چیزی ایمان داشته باشی و تمام تلاشت را برای آن بگذاری، می‌توانی حتی در بزرگ‌ترین صحنه‌ها نیز بدرخشی.

آرمینا صادقیان به عنوان جوان‌ترین ورزشکار المپیک ۲۰۲۰ توکیو، با چه چالش‌هایی در این مسیر روبه‌رو شد؟

المپیک ۲۰۲۰ توکیو تجربه‌ای متفاوت و چالش‌برانگیز بود؛ نه تنها به خاطر سطح رقابت‌ها، بلکه به‌دلیل شرایط عجیب و سختی که با آن مواجه بودیم. زمانی که سهمیه المپیک را به دست آوردم، تنها ۱۷ سال داشتم، اما درست بعد از آن، شیوع کرونا همه چیز را تغییر داد. این بیماری همه‌گیر باعث شد تا تمرین‌هایمان متوقف شود و زندگی‌مان به کلی تغییر کند. دو سال وقفه بین کسب سهمیه و برگزاری المپیک ایجاد شد؛ دوره‌ای که باید بیشتر وقت خود را در خانه می‌ماندیم و در عین حال، از تمرین‌ها دور نمی‌شدیم تا آمادگی خود را حفظ کنیم. با این حال، دسترسی به تجهیزات تمرین و فشنگ بسیار محدود بود، و حتی شرایط تمرین هم به شدت دشوار بود.

در سال اول، سالن‌ها به طور کامل بسته بود و هیچ امکانی برای تمرین در فضای مناسب نداشتیم. اما در سال دوم، با باز شدن تدریجی سالن‌ها، فقط چند اردو فشرده نزدیک به المپیک برگزار شد. بعد از دو سال دوری از فضای رقابت‌ها، ورود دوباره به شرایط المپیک کار بسیار سختی بود. احساس می‌کردم تمام مهارت‌هایی که طی این سال‌ها برای کنترل استرس و مدیریت هیجاناتم در مسابقات آموخته بودم، فراموش شده‌اند. ضربان قلبم هنگام مسابقه به شدت بالا می‌رفت و مدام از خودم می‌پرسیدم: «چرا اینقدر استرس دارم، وقتی تجربه‌ی این‌همه مسابقه را دارم؟» اما واقعیت این بود که دور بودن از فضای رقابت و تمرین به دلیل کرونا، تأثیر زیادی روی عملکردم گذاشته بود.

علاوه بر این، شرایط خاص المپیک توکیو نیز فشار روانی بسیاری به ما وارد می‌کرد. هر روز صبح باید تست کرونا می‌دادیم تا مطمئن شویم بیمار نشده‌ایم. این پروسه و نگرانی‌های روزانه، بار روانی زیادی را به همراه داشت، به‌ویژه در رشته‌ای مثل تیراندازی که تمرکز بالایی می‌طلبد. ایستادن در کنار بهترین‌های جهان و رقابت با آن‌ها فشار زیادی به همراه داشت و این چالش‌ها، عملکردم را تحت تأثیر قرار داد. اما با وجود تمام سختی‌ها، این تجربه به من یاد داد که چگونه در شرایط سخت و فشار بالا هم باید تلاش کنم و تسلیم نشوم.

اهمیت مسیر از هدف نهایی بیشتر است؛ برای من موفقیت نه تنها در رسیدن به یک هدف، بلکه در عبور از موانع و چالش‌هاست.

در این سال‌ها، آیا لحظه‌ای پیش آمده که خواستی همه چیز را کنار بگذاری؟ چه باعث شد که به مسیرت ادامه بدهی؟

بعد از المپیک، دوره‌ای سخت را پشت سر گذاشتم. برای حدود شش ماه هیچ اردویی برگزار نشد و انگار فشار روانی آن رقابت‌ها همچنان روی دوشم سنگینی می‌کرد. رکوردهایم به‌طور قابل‌توجهی افت کرده بود و هرچقدر تلاش می‌کردم، بهبودی در کار نبود. در آن لحظات، احساس می‌کردم به یک بن‌بست رسیده‌ام و دیگر توان ادامه دادن را ندارم. حتی به جدی‌ترین شکل ممکن فکر می‌کردم که شاید بهتر باشد ورزش را کنار بگذارم و به مسیر دیگری بروم. همزمان، تصمیم گرفته بودم به دانشگاه بروم و مسیر جدیدی در زندگی‌ام آغاز کنم. اما در آخر، عشق و علاقه‌ام به تیراندازی باعث شد که یک فرصت دیگر به خودم بدهم. تصمیم گرفتم برای مسابقات قهرمانی جهان در قاهره تمام توانم را بگذارم. با وجود تمام تردیدها و سختی‌ها، در آن مسابقات با تمام قوا مبارزه کردم و توانستم مدال برنز کسب کنم. این موفقیت کوچک، امید را دوباره در دلم زنده کرد و به من نشان داد که هنوز می‌توانم در این مسیر ادامه دهم. البته پس از آن به خاطر تمرکز روی تحصیلم، مدتی از ورزش فاصله گرفتم، اما قصد دارم پس از پایان درسم، دوباره به میادین بازگردم و مسیرم را با قدرت بیشتری دنبال کنم.

با توجه به اینکه در آن زمان، در رشته‌ی سخت تجربی تحصیل میکردی و باید در موازاتش تمرین های سنگین هم انجام میدادی؛ چه نیرویی تو را توی مسیرت نگه میداشت و باعث میشد همچنان ادامه بدهی؟

در آن زمان، همزمان با تحصیل در رشته‌ی تجربی که نیازمند تلاش و تمرکز زیادی بود، باید تمرینات سنگین تیراندازی را نیز ادامه می‌دادم. چیزی که در آن روزها مرا به ادامه‌ی مسیر تشویق می‌کرد، آینده‌ای بود که برای خودم تصور می‌کردم. وقتی به این فکر می‌کردم که ۱۰ سال دیگر کجا هستم و چه جایگاهی دارم، انگیزه می‌گرفتم. نمی‌خواستم روزی برسد که با حسرت به گذشته نگاه کنم و بگویم: «کاش بیشتر تلاش می‌کردم، کاش نتیجه بهتری می‌گرفتم.» این تفکر باعث می‌شد که به لحظه‌ها و زمان خود اهمیت بدهم. 

در واقع تیراندازی به من یاد داد که چقدر زمان اهمیت دارد. این ورزش، ورزش ثانیه‌هاست؛ در لحظات حساس فینال، باید یک تیر را در کوتاه‌ترین زمان و با تمرکز کامل بزنم. همین چالش به من کمک کرد تا در زندگی شخصی‌ام نیز زمان را بهتر مدیریت کنم. یاد گرفتم اگر برای کاری یک ساعت وقت می‌گذارم، آن را به بهترین شکل انجام دهم، چون بعد از آن دیگر نمی‌توانم آن زمان را بازگردانم. البته پیدا کردن تعادل بین تمرینات و تحصیل کار ساده‌ای نبود و گاهی احساس می‌کردم در میان حجم زیاد کارها و تمرین‌ها گم می‌شوم. اما همیشه تلاش کردم انگیزه‌ام را حفظ کنم و در ۸۰ درصد مواقع موفق شدم تا هم در درسم و هم در ورزش پیشرفت کنم. تیراندازی نظم را به زندگی‌ام آورد و درس‌هایی به من آموخت که در هیچ رشته‌ی دیگری نمی‌توانستم یاد بگیرم.

موفقیت واقعی از نگاه آرمینا صادقیان، چه مفهومی دارد؟

برای من، موفقیت معنای متفاوتی دارد. فکر می‌کنم که موفقیت برای هر کسی به معنای رسیدن به اهدافش است، اما مسیر رسیدن به آن اهداف برای هر فردی متفاوت است. برای من، موفقیت نه تنها در رسیدن به یک هدف، بلکه در عبور از موانع و چالش‌هاست. اهمیت مسیر از هدف نهایی بیشتر است؛ اینکه چگونه توانسته‌ام از مشکلات و گره‌های مسیر عبور کنم، برایم معنای موفقیت دارد. هیچ‌وقت این‌طور به موفقیت نگاه نکردم که اگر به یک هدف خاص برسم، آدم موفقی هستم و اگر نرسم، شکست خورده‌ام. همیشه برایم این مهم بوده که اگر در مسیرم ده مانع وجود داشته باشد و بتوانم حتی از یکی از آن‌ها عبور کنم، یعنی در مسیر موفقیت بوده‌ام. برای من، موفقیت در این است که بر اساس توانایی‌ها و ظرفیت‌های خودم، حتی از کوچک‌ترین موانع عبور کنم و این لحظات را جشن بگیرم.

آیا خودت الگوی خاصی در دنیای ورزش داشتی؟ کسی که از او الهام گرفته باشی؟

در زندگی‌ام همیشه سعی کرده‌ام که یک فرد خاص را به‌عنوان الگوی خودم قرار ندهم. به نظرم هیچ‌کس بی نقص نیست و اگر بخواهم کسی را به‌طور کامل الگو قرار دهم، باید هم خوبی‌ها و هم ضعف‌هایش را بپذیرم، که شاید بعضی از آن‌ها برای من مناسب نباشد. ممکن است تصمیمات و رفتارهایی که برای آن شخص موفقیت‌آمیز بوده، برای شرایط من مناسب نباشد. به همین دلیل، ترجیح می‌دهم از تجربه‌های افراد مختلف الهام بگیرم و بخش‌هایی که برای من کاربردی است را گلچین کنم. در واقع، سعی می‌کنم تجربه‌ها را به گونه‌ای شخصی‌سازی کنم که برای مسیر و اهداف خودم مناسب باشد.

حالا که آرمینا صادقیان به یک الگو برای دختران جوان تبدیل شده، خودش را در چه موقعیتی ارزیابی می‌کند؟

اینکه به‌عنوان الگوی دختران جوان شناخته شوم، برایم افتخار بزرگی است و حس فوق‌العاده‌ای دارد. اینکه می‌بینم تلاش‌ها و موفقیت‌هایم می‌تواند الهام‌بخش باشد، به من انگیزه می‌دهد. اما در عین حال، این نقش مسئولیت سنگینی هم دارد. باید همیشه مراقب رفتارم باشم، چون هر تصمیم یا اشتباهی می‌تواند تأثیر زیادی بر دیگران داشته باشد. این فشار گاهی ترسناک است، اما باعث می‌شود تا همیشه تلاش کنم بهترین خودم باشم و با دقت بیشتری مسیرم را ادامه دهم.

از اشتباه کردن نترسید و به خودتان اجازه تجربه شکست را بدهید. اشتباه کردن بخشی از مسیر رشد است.

اگر بخواهی یک توصیه به دختران جوانی که در آغاز مسیرشان هستند بکنی، چه میگویی؟

به آن‌ها می‌گویم: طبیعی است که در این سن‌ها گاهی احساس سردرگمی کنید، چون با انتخاب‌های بزرگی روبه‌رو هستید و همه چیز جدید و جدی به نظر می‌رسد. مهم‌ترین نکته این است که از اشتباه کردن نترسید و به خودتان اجازه تجربه شکست را بدهید. شاید خیلی‌ها نخواهند این را بپذیرند، اما پیش از ۳۰ سالگی، اشتباه کردن بخشی از مسیر رشد است. از زمین خوردن نترسید و فقط به خاطر ترس از شکست در جای خود باقی نمانید. این تجربه‌های سخت هستند که شما را قوی‌تر می‌کنند.

به یاد داشته باشید، کسی که به موفقیتی رسیده، چه بزرگ و چه کوچک، ابرقدرت نیست و نیروی خارق‌العاده‌ای ندارد. همه‌ی دخترها می‌توانند به موفقیت برسند، تنها کافی است با ترس‌هایشان روبه‌رو شوند و محدودیت‌ها را پشت سر بگذارند. هرکس که به موفقیت رسیده، نه نیرویی فرازمینی داشته و نه شانس ویژه‌ای؛ فقط تلاش کرده است. و اگر هم به هدف نرسیدید، اشکالی ندارد. شما انسان هستید و درست همان‌طور که می‌توانید در یک زمینه بدرخشید، می‌توانید در برخی چیزها هم عالی نباشید و این کاملاً طبیعی است.

 

داستان آرمینا صادقیان، الهام‌بخش مسیری است که با اراده، پشتکار و غلبه بر موانع شکل گرفته است. او از همان کودکی با چالش‌هایی روبه‌رو شد که شاید بسیاری را از ادامه مسیر منصرف می‌کرد، اما با باور به خود و تلاش خستگی‌ناپذیر، به نماد جسارت و امید برای نسل جوان تبدیل شد. آرمینا به ما یاد می‌دهد که موفقیت تنها در رسیدن به مقصد نیست؛ بلکه در ادامه دادن و عبور از لحظات سخت نهفته است. اگر به رویاهای‌تان ایمان داشته باشید و از شکست‌ها نترسید، می‌توانید هر مانعی را پشت سر بگذارید.

ارسال کامنت هاوین
ارزیابی مقاله
ازت می خوام اول وارد سایت بشی و نظرت رو درباره این مقاله کامل و در چند خط بنویسی (حتما نظر با جزییات بنویس و از عبارات کوتاه مثل: خوب بود و عالی خودداری کن)

نظرات دانش آموختگان مقاله

سارا میرزایی
سارا میرزایی
امتیاز 5
1 هفته قبل

عالی

آخرین مقاله‌های آموزشی

آخرین مقاله‌های آموزشی
دروغ‌هایی که نباید باور کنیم
رابطه با دیگران مهم
رشد شغلی
طرحواره‌ها و حفره‌ها
قاعدگی
گفت‌و‌گو با زنان الهام بخش
خشونت علیه زنان
photo5906107397
خشونت علیه زنان
مرداد 3, 1402
امتیاز 4.9 از 177 رای
خشونت علیه زنان و دختران یکی از شایع ترین موارد نقض حقوق بشر در جهانه. که به طور روزمره در هر گوشه از ... بیشتر
مامانا پسر دوستن
IMG 20230723 104910 620 1
مامانا پسر دوستن
مرداد 1, 1402
امتیاز 4.9 از 190 رای
نگاهی به گذشته اگر نگاهی به زندگی مادران و مادربزرگامون بندازیم می‌بینیم که اونها هم جزو کسانی ... بیشتر
احساس‌های دوگانه
photo5868998009
احساس‌های دوگانه
مرداد 1, 1402
امتیاز 4.9 از 204 رای
شرم آوره حتی وحشتناکه که اعتراف کنیم بعضی وقتا رویاپردازی میکنیم درباره اینکه یک اتفاق ترسناک ... بیشتر
چه کسایی رو میتونیم دوست داشته باشیم؟
IMG 20230521 121843 488
چه کسایی رو میتونیم دوست داشته باشیم؟
اردیبهشت 31, 1402
امتیاز 4.9 از 170 رای
حقیقت سادست، همه‌ی ما به دنبال افرادی هستیم که حس دوست داشته شدنی که در دوران کودکیمون تجربه کردیم ... بیشتر
۷ نکته مهم برای نامگذاری کسب و کار یا محصول
2 1
۷ نکته مهم برای نامگذاری کسب و کار یا محصول
آبان 3, 1400
امتیاز 4.9 از 354 رای
در این مقاله می‌خواهیم در وبلاگ مدرسه هاوین، در یک مقاله اختصاصی که برای اولین‌بار منتشر شده است ... بیشتر
طرحواره چیست؟
IMG 20230521 121842 267
طرحواره چیست؟
اردیبهشت 17, 1402
امتیاز 5 از 140 رای
شاید شما اسم طرحواره رو شنیده باشید . ولی این مفهوم به چه معنیه و در روانشناسی چه کاربردی داره؟ ... بیشتر
تاریخچه پریودی در ایران باستان
IMG 20230530 003027 975
تاریخچه پریودی در ایران باستان
خرداد 9, 1402
امتیاز 5 از 225 رای
موضوع دوران قاعدگی ابتدا در تاریخ ،اساطیر و ادیان بررسی شده است. مسئله عادت ماهانه زنان در طول ... بیشتر
سندروم پیش از قاعدگی یا pms چیست؟
photo4934246040
سندروم پیش از قاعدگی یا pms چیست؟
خرداد 7, 1402
امتیاز 4.9 از 166 رای
سندروم پیش از قاعدگی یا pms حالتیه که بسیاری از خانم ها قبل از پریود تجربه میکنن. اگر شما هم جزو ... بیشتر
گفت‌وگو با یاسمن آکملی، مکانیک زن ایرانی
گفت‌وگو با یاسمن آکملی، اولین زن مکانیک خراسان
گفت‌وگو با یاسمن آکملی، مکانیک زن ایرانی
آبان 26, 1403
امتیاز 0
یاسمن آکملی، زن مکانیک ایرانی، با پشتکار و اراده‌ای استوار وارد دنیای مکانیکی شد، حرفه‌ای که در ... بیشتر
گفت‌و‌گو با زینب نوروزی، ملی‌پوش قایقرانی
گفت‌و‌گو با زینب نوروزی، ملی‌پوش قایقرانی
گفت‌و‌گو با زینب نوروزی، ملی‌پوش قایقرانی
آبان 23, 1403
امتیاز 0
زینب نوروزی، یکی از چهره‌های برجسته در رشته قایقرانی، داستانی از جسارت و اراده است. او که از سنین ... بیشتر
گفت‌وگو با نجمه آبتین، اولین کماندار زن ایرانی
گفت‌وگو با نجمه آبتین، اولین کماندار زن ایرانی
گفت‌وگو با نجمه آبتین، اولین کماندار زن ایرانی
آبان 14, 1403
امتیاز 5 از 1 رای
نجمه آبتین، یکی از چهره‌های برجسته تیراندازی با کمان ایران، با تلاشی خستگی‌ناپذیر و پشتکاری ... بیشتر
مقالات بیشتر مقالات بیشتر مقالات بیشتر مقالات بیشتر مقالات بیشتر مقالات بیشتر