گفت‌وگو با سارا حجازی، تنها مدیرعامل زن در صنعت پخش دارو
سارا میرزایی
سارا میرزایی
امتیاز 4.8 از 8 رای

گفت‌وگو با سارا حجازی، تنها مدیرعامل زن در صنعت پخش دارو

سارا حجازی، زنی که نامش با جسارت، مدیریت و تحول در صنعت داروسازی ایران گره خورده است، از همان ابتدا راهی متفاوت از بسیاری از هم‌نسلانش پیمود. او در خانواده‌ای کارآفرین رشد کرد و از چالش‌های زندگی شخصی و حرفه‌ای درس‌هایی گرفت که امروز الهام‌بخش زنان بسیاری است. این گفت‌وگو، فرصتی است تا از زبان سارا بشنویم چگونه توانست در مسیری پرپیچ‌وخم، خود را ثابت کند، دستاوردهای بزرگی رقم بزند، و در نهایت به الگویی برای زنان و دختران جویای موفقیت تبدیل شود.

 

دوران نوجوانی سارا حجازی چگونه گذشت؟ چه تجربه‌ها یا مسئولیت‌هایی در آن دوران به تقویت جسارت، استقلال و پشتکارتان کمک کرد؟

در دوران نوجوانی، مسئولیت‌های زیادی به من سپرده شد که نقش مهمی در شکل‌گیری شخصیت و جسارتم داشت. من دختر سوم خانواده هستم و با خواهر و برادر بزرگ‌ترم اختلاف سنی زیادی داشتم. خواهرم وقتی من شش ساله بودم ازدواج کرد و برادرم نیز خیلی زود مستقل شد. به همین دلیل، مسئولیت خواهر کوچکم که تنها یک سال از من کوچک‌تر بود، بیشتر بر عهده من بود. وقتی مادرم در خانه نبود یا به سفر می‌رفت، مسئولیت‌های خانه نیز به من سپرده می‌شد. این وظایف باعث شد از همان سنین کم حس مسئولیت‌پذیری در من شکل بگیرد.
پدرم، که خودش کارآفرین بود، همیشه ما را تشویق می‌کرد که مستقل باشیم. او بین دختر و پسر تفاوتی قائل نمی‌شد و اعتقاد داشت دخترانش باید یاد بگیرند روی پای خودشان بایستند. یادم هست وقتی در مقطع راهنمایی بودم، او کارهایی مثل پرداخت قبض‌ها یا خریدهای کوچک خانه را به من می‌سپرد و من این وظایف را با جدیت انجام می‌دادم. این تجربه‌ها و تربیت پدرم، که همیشه ما را به خودکفایی و جسارت تشویق می‌کرد، تأثیر عمیقی بر شخصیت من گذاشت و باعث شد اعتمادبه‌نفس و توانایی تصمیم‌گیری‌ام تقویت شود.

من تا زمانی که لیسانسم را تمام نکرده بودم، تجربه کار کردن نداشتم. اما در خانواده ما این روحیه از ابتدا وجود داشت. خواهر بزرگم از ۱۷ سالگی وارد بازار کار شد و پدرم همیشه تأکید داشت که همه ما باید مستقل باشیم و زودتر مسیر شغلی خودمان را پیدا کنیم. او معتقد بود که کار کردن، بخشی از رشد و پیشرفت است.
یادم می‌آید درست زمانی که آخرین امتحان دوره لیسانسم را داده بودم و هنوز به خانه نرسیده بودم، پدرم در ماشین از من پرسید: «برنامه‌ات چیست؟ می‌خواهی چه‌کار کنی؟» من کمی جا خوردم و گفتم که هنوز فکر نکرده‌ام و نیاز به کمی زمان دارم. اما پدرم نگذاشت وقت تلف کنم و گفت: «از شنبه بیا سر کار!»
وقتی وارد شرکت خانوادگی شدم، کاری به من محول نشد و بیشتر آزاد بودم. در ابتدا نمی‌دانستم باید چه کنم. خواهر بزرگم که در همان شرکت مشغول بود، پیشنهاد داد که مسئولیت کتابخانه را قبول کنم، چون مسئول قبلی استعفا داده بود. راستش اولش حس می‌کردم این کار برای کسی که لیسانس گرفته، مناسب نیست، اما قبول کردم.

در روزهای اول، کتابخانه خیلی نامنظم و بی‌سامان بود. وقتی بیشتر دقت کردم، متوجه شدم حتی کتاب‌ها به‌درستی ثبت نشده‌اند و افرادی که کتاب می‌بردند، گاهی بدون هماهنگی این کار را می‌کردند. با کمک خواهرم، قوانین و دستورالعمل‌هایی برای کتابخانه نوشتم، کتاب‌ها را شماره‌گذاری کردم و آنجا را مرتب کردم. بعد از حدود یک ماه، کار را به فرد دیگری سپردم و از آنجا بیرون آمدم، اما حس کردم که حتی در همین زمان کوتاه، توانستم یک تغییر مثبت ایجاد کنم.
این تجربه باعث شد متوجه شوم که نظم و برنامه‌ریزی چقدر اهمیت دارد. حتی در دفتر پدرم، شرایط مشابهی وجود داشت. هیچ‌چیز سر جای خودش نبود و نامه‌ها بی‌نظم دست به دست می‌شدند. تصمیم گرفتم آنجا را هم مرتب کنم. میز مشخصی گذاشتم و قوانین ساده‌ای ایجاد کردم، مثل اینکه هرکسی قبل از ورود به اتاق اجازه بگیرد یا نامه‌ها را طبق ترتیب خاصی مدیریت کند.
پدرم در حوزه‌های مختلفی فعالیت داشت؛ از جمله شرکت داروسازی، کشت و صنعت، ماشین‌سازی و شرکت پخش دارو. این شرکت‌ها محیطی خانوادگی ایجاد کرده بودند و من در همان دوران ابتدایی شغلی‌ام یاد گرفتم که با نظم و مدیریت می‌توان به نتایج مثبتی رسید، حتی اگر کار کوچکی به شما محول شده باشد.

در سازمان به من لقب «مدیر بحران» دادند. از مدیریت لاین‌های فروش دامی تا بازاریابی و سیستم‌های کارخانه، هر چالشی که به من واگذار شد، با تلاش و پشتکار به نتیجه رسید. امروز افتخار دارم که به‌عنوان تنها خانم مدیرعامل در صنعت پخش داروی ایران فعالیت کنم و شرکت را به جایگاه قابل‌توجهی برسانم.

چه عواملی در شکل‌گیری مسیر حرفه‌ای شما و پیشرفت در نقش‌های مدیریتی تأثیرگذار بود؟ آیا این مسیر را با تأثیر از خانواده آغاز کردید یا تصمیم‌های مستقلی شما را به این جایگاه رساند؟

مسیر شغلی من با ورود به شرکت خانوادگی آغاز شد. پس از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه، ابتدا به‌عنوان مسئول دفتر پدرم فعالیت کردم. در ادامه، به بخش سیستم‌ها و روش‌ها منتقل شدم و به‌عنوان کارشناس این حوزه فعالیت خود را ادامه دادم. بعد از سه سال تجربه، به سرپرستی ارتقا یافتم و پدرم مسئولیت‌های بیشتری را به من واگذار کرد.

متأسفانه در سال ۹۰، با فوت پدرم، شرایط بسیار دشواری ایجاد شد. پس از آن، خواهر بزرگم مدیرعامل شد و من به‌عنوان معاون اجرایی انتخاب شدم. با وجود اینکه سابقه مدیریت اجرایی نداشتم و تمرکزم بیشتر بر مباحث تئوری مانند استانداردها و سیستم‌های مدیریتی بود، وارد این نقش شدم و تلاش کردم تغییرات مثبتی در شرکت ایجاد کنم. مشکلاتی مانند عدم هماهنگی در تولید و برنامه‌ریزی وجود داشت که با تدوین روش‌های جدید، بهبود سیستم‌ها و تمرکز بر آموزش کارکنان، توانستیم به نتایج چشمگیری برسیم.

پس از موفقیت در این نقش، وارد واحد برندینگ و توسعه بازار شدم. این انتقال، چالشی جدید برای من بود، زیرا تجربه مستقیمی در بازاریابی نداشتم. اما با همکاری تیم، اجرای سریع ایده‌ها و تعامل سازنده، توانستیم فروش شرکت را به‌طور قابل‌توجهی افزایش دهیم و پروژه‌های معطل‌مانده‌ای مانند ری‌برندینگ و تغییر لوگوی شرکت را در زمانی کوتاه به نتیجه برسانیم.

در نهایت، در سال ۱۴۰۰ به‌عنوان مدیرعامل شرکت پخش انتخاب شدم. این شرکت را با فروش سالانه ۲۰ میلیارد تومان تحویل گرفتم و امروز، پس از چهار سال، فروش به ۲,۲۰۰ میلیارد تومان رسیده است. هرچند این مسیر پر از چالش بود، اما با تلاش و مدیریت بحران در حوزه‌های مختلف، از فروش تا تولید، توانستیم به دستاوردهای مهمی برسیم. امروز به‌عنوان تنها خانم مدیرعامل در صنعت پخش داروی ایران، افتخار می‌کنم که سهمی در پیشرفت این حوزه داشته باشم.

در نخستین سال‌های حضورتان در این حرفه، چه موانع و چالش‌هایی پیش رویتان قرار داشت و چگونه توانستید آن‌ها را مدیریت و برطرف کنید؟

عمده‌ترین مشکلاتی که در ابتدای کار با آن روبرو شدم، دو موضوع اصلی بود: تعاملات و ارتباطات سازمانی و نظم و انضباط کاری. این دو چالش در همه بخش‌هایی که در آن‌ها فعالیت کرده‌ام، از تولید گرفته تا پخش و فروش، به‌شدت تأثیرگذار بوده‌اند.

یکی از دشوارترین مواردی که در سال ۱۴۰۰ با ورود به بخش پخش با آن مواجه شدم، وضعیت مدیران ارشد بود. از ۷ یا ۸ مدیر ارشد موجود، تقریباً هیچ‌کدام با یکدیگر تعامل مثبتی نداشتند. اختلافات و عدم هماهنگی بین آن‌ها، نه‌تنها بر عملکرد کلی سازمان تأثیر منفی گذاشته بود، بلکه باعث شده بود فرهنگ سازمانی به‌شدت آسیب ببیند. از سوی دیگر، بخش زیادی از وظایف و تصمیم‌گیری‌ها مستقیماً به مدیرعامل ارجاع داده می‌شد، که عملاً بهره‌وری و کارآمدی را کاهش می‌داد.

برای حل این چالش‌ها، ابتدا روی بهبود ارتباطات سازمانی تمرکز کردم. این کار زمان‌بر بود، اما توانستم در پنج تا شش ماه اول با برگزاری جلسات مداوم، افزایش شفافیت و ایجاد اعتماد میان مدیران، فرهنگ تعامل و همکاری را بهبود دهم.

چالش بعدی، نظم‌دهی و ساختارسازی بود. بسیاری از فرآیندها یا وجود نداشتند، یا بسیار پیچیده و ناکارآمد بودند. دستورالعمل‌هایی داشتیم که به‌قدری سنگین و غیرعملی بودند که کارکنان ترجیح می‌دادند آن‌ها را دور بزنند. در این مرحله، یک سال تا یک سال و نیم زمان صرف کردم تا ساختارها و فرآیندهای موجود را بازبینی و اصلاح کنم. روش‌های قدیمی و پیچیده را ساده‌تر کردم و سعی کردم ساختارهایی ایجاد کنم که هم چابکی سازمان حفظ شود و هم نظم و انضباط به‌طور کامل رعایت شود.

این تغییرات، هرچند زمان‌بر و چالش‌برانگیز بودند، اما در نهایت توانستند مسیر سازمان را به سمت عملکرد بهتر و هماهنگی بیشتر هدایت کنند. تجربه این دوران به من نشان داد که ایجاد تغییرات مؤثر نیازمند صبر، برنامه‌ریزی دقیق و توانایی مدیریت بحران است.

 

در مسیر ایجاد تغییرات سازمانی، آیا با مقاومت یا تبعیض جنسیتی روبرو شدید؟ اگر بله، چه استراتژی‌هایی به شما کمک کرد تا این چالش‌ها را پشت سر بگذارید؟

در صنعت پخش دارویی، که فضای غالب آن مردانه است، گاهی با نگاه‌های تردیدآمیز مواجه می‌شدم. مثلاً در اولین جلسه مدیران عامل، یکی از آن‌ها به شوخی گفت: «این فضا زود خسته‌ات می‌کند.» یا وقتی سوالی می‌پرسیدم، گاهی با خنده پاسخ می‌دادند. هرچند این رفتارها مستقیم توهین‌آمیز نبود، اما حس می‌شد که انتظار نداشتند یک زن در این صنعت دوام بیاورد.

برای مقابله با این نگاه‌ها، تصمیم گرفتم به‌جای بحث، عملکردم را به‌عنوان پاسخ ارائه دهم. یکی از مهم‌ترین تغییراتی که ایجاد کردم، فاصله گرفتن از روش‌های سنتی شرکت‌های پخش بزرگ بود. بسیاری از آن‌ها به دلیل مطالبات سنگین از دولت دچار مشکلات مالی بودند. من این چرخه را کنار گذاشتم و روی قراردادهای شفاف و پرداخت‌های مطمئن‌تر تمرکز کردم.

همچنین از تحلیل داده‌ها و ابزارهای مدیریتی مدرن استفاده کردم تا ساختار سازمانی را بهینه کنم. در ابتدا، این تغییرات با مقاومت همراه بود، اما به‌مرور زمان، نتایج مثبت آن نگاه‌ها را تغییر داد. امروز بسیاری از افرادی که در ابتدا مخالف بودند، عملکرد ما را تأیید می‌کنند و حتی به دنبال همکاری با ما هستند. این تجربه به من نشان داد که با دانش، صبوری و نوآوری می‌توان هر مقاومتی را به فرصتی برای موفقیت تبدیل کرد.

از تحلیل داده‌ها و ابزارهای مدیریتی مدرن استفاده کردم تا ساختار سازمانی را بهینه کنم. در ابتدا، این تغییرات با مقاومت همراه بود، اما به‌مرور زمان، نتایج مثبت آن نگاه‌ها را تغییر داد. امروز بسیاری از افرادی که در ابتدا مخالف بودند، عملکرد ما را تأیید می‌کنند و به دنبال همکاری با ما هستند. این تجربه به من نشان داد که با دانش، صبوری و نوآوری می‌توان هر مقاومتی را به فرصتی برای موفقیت تبدیل کرد.

به‌عنوان مدیرعامل، چه چالش‌هایی همچنان در مسیر حرفه‌ای شما باقی مانده‌اند و چه راهکارهایی برای مدیریت آن‌ها اتخاذ کرده‌اید؟

یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های ما همچنان مدیریت منابع انسانی است، به‌ویژه در بخش شرکت‌های پخش. جابجایی بالای نیروها، خصوصاً در تهران، همچنان یک معضل است. نیروها اغلب پس از چند ماه شرکت را ترک می‌کنند، و این مسئله باعث ایجاد مشکلاتی در تحقق تارگت‌های ماهانه می‌شود، چرا که تأمین‌کنندگان به مسائل داخلی ما توجهی ندارند.

در شعب استانی این مشکل کمتر است، اما در تهران به دلیل نبود تعهد سازمانی در میان نیروهای جوان، بسیار بیشتر دیده می‌شود. بسیاری از این نیروها دلایل مشخصی برای ترک کار ندارند و این بی‌ثباتی مدیریت منابع انسانی را دشوارتر می‌کند.

با وجود این، تلاش ما بر تقویت ارتباط با نیروها و ارائه محیط کاری بهتر متمرکز است، اما این چالش همچنان یکی از دغدغه‌های اصلی ماست.

 

آیا تاکنون احساس کرده‌اید که به جایگاه نهایی و مطلوب خود در مسیر حرفه‌ای‌تان رسیده‌اید؟ اگر نه، هدف نهایی شما چیست و چگونه قصد دارید به آن دست پیدا کنید؟

نه هنوز. با وجود همه موفقیت‌ها و دستاوردهایی که داشته‌ام، احساس می‌کنم هنوز به آن نقطه‌ای که واقعاً لیاقتش را دارم، نرسیده‌ام. مدتی است روی پروژه‌ای کار می‌کنم که کاملاً مستقل از شغل پدری است. این پروژه در حوزه مشاوره کسب‌وکار، مدیریت استراتژی، فروش، برندینگ و مارکتینگ است و هدفم این است که تأثیری فراتر از شرکت خانوادگی بگذارم.

هدفم این است که تجربه‌ها و مهارت‌هایی که در این سال‌ها کسب کرده‌ام را در قالب یک شرکت ملی ارائه دهم و نشان دهم موفقیت‌هایم محدود به شرکت پدری نبوده است. می‌خواهم به جایی برسم که بتوانم تأثیرگذاری‌ام را فراتر از یک سازمان خاص نشان دهم و به دیگر شرکت‌ها و صنایع نیز کمک کنم. امیدوارم این پروژه بعد از عید به نتیجه برسد و به نقطه‌ای برسم که بگویم دقیقاً جایی هستم که همیشه باید می‌بودم.

 

چگونه توانسته‌اید بین نقش مادری، مسئولیت‌های خانوادگی و حرفه‌ای‌تان تعادل برقرار کنید؟ آیا داشتن فرزندان تأثیری بر مسیر کاری و دیدگاه شما گذاشته است؟

قطعاً مسیر کاری‌ام با چالش‌های بیشتری همراه شد. وقتی مسئولیت بچه‌داری، کارهای خانه و مدیریت زندگی خانوادگی به کارهای حرفه‌ای اضافه می‌شود، فشارها بیشتر می‌شود. در حال حاضر، به‌عنوان یک مادر که سرپرستی کامل فرزندانش را بر عهده دارد، وظایف پدری و مادری را همزمان انجام می‌دهم، که این کار را سخت‌تر کرده است.

پسرم کلاس دوم است و مبتلا به ADHD است، که مدیریت او به‌ویژه دشوارتر است. دخترم هم ۱۲ ساله و در ابتدای دوران بلوغ است، که خودش چالش‌های خاص خودش را دارد.

برای اینکه بتوانم بین کار و خانواده تعادل ایجاد کنم، از کمک‌های بیرونی استفاده می‌کنم. مثلاً برای بچه‌ها پرستار گرفته‌ام و همچنین آن‌ها و خودم از جلسات تراپی بهره می‌بریم. این کمک‌ها به من اجازه داده تا کمی از فشار کار و مدیریت خانه کم شود و بتوانم بهتر به هردو سمت رسیدگی کنم.

با این وجود، هرگز به این فکر نکرده‌ام که اگر بچه نداشتم یا ازدواج نمی‌کردم، موفق‌تر می‌شدم. من فرزندانم را دوست دارم و به نظرم مادر بودن بخشی جدایی‌ناپذیر از هویت من است. البته، مدیریت خانه به‌مراتب دشوارتر از محیط کار است، چون در کار معمولاً فرمول‌ها و چارچوب‌هایی وجود دارد که کارها را ساده‌تر می‌کند، اما در خانه، هر لحظه ممکن است با چالش یا سوالی مواجه شوید که هیچ جوابی برایش ندارید. در نهایت، تلاش کرده‌ام با برنامه‌ریزی و گرفتن کمک، این تعادل را حفظ کنم، هرچند این مسیر همیشه آسان نیست.

از چالش‌های سینگل‌مام بودن برایمان بگویید. این شرایط چگونه بر زندگی شخصی و حرفه‌ای شما تأثیر گذاشته است؟

سینگل‌مام بودن چالش‌های خاص خودش را دارد، اما در برخی جنبه‌ها می‌تواند راحت‌تر از زمانی باشد که نقش‌ها به درستی تقسیم نشده باشد. وقتی همه چیز به عهده خودم است، می‌دانم که نباید از کسی توقع کمک داشته باشم. این موضوع، هرچند سخت، اما باعث می‌شود که کارها را بهتر مدیریت کنم.

سخت‌ترین لحظات زمانی است که بچه‌ها همزمان به توجه و مراقبت نیاز دارند. مثلاً شبی بوده که هر دو بچه بیمار بودند و مجبور شدم هر دو را به اورژانس ببرم و برگردانم، و صبح هم باید سر کار حاضر می‌شدم. این شرایط، چه از نظر جسمی و چه روحی، بسیار طاقت‌فرساست.

چالش اصلی بیشتر از جنبه روحی است. باید کاملاً مستقل باشی و یاد بگیری که همه چیز را خودت مدیریت کنی. وقتی نقش‌ها به درستی تقسیم نشود و انتظار داشته باشی کسی کمکت کند اما آن کمک انجام نشود، فشار بیشتری به تو وارد می‌شود. اما وقتی می‌پذیری که همه چیز بر عهده خودت است، این استقلال روحی و عملی باعث می‌شود اوضاع کمی قابل کنترل‌تر شود.

در نهایت، سینگل‌مام بودن نیاز به برنامه‌ریزی دقیق و توانایی مدیریت بالا دارد، چون باید همه چیز، از کار و خانه گرفته تا نیازهای بچه‌ها، به تنهایی مدیریت شود. هرچند که آسان نیست، اما با پذیرش شرایط و حفظ روحیه، می‌توان آن را پیش برد.

وقتی نقش‌ها به درستی تقسیم نشود و انتظار داشته باشی کسی کمکت کند اما آن کمک انجام نشود، فشار بیشتری به تو وارد می‌شود. اما وقتی می‌پذیری که همه چیز بر عهده خودت است، این استقلال روحی و عملی باعث می‌شود اوضاع کمی قابل کنترل‌تر شود.

در دوران حرفه‌ای خود، آیا فردی بوده که برای شما الهام‌بخش یا الگو باشد؟ بزرگ‌ترین درسی که از او آموخته‌اید چیست؟

بله، اولین و مهم‌ترین الگوی من پدرم بود. او با شخصیت بزرگ، منش اصیل، گذشت، و توانایی مدیریت دل‌ها، تأثیر عمیقی بر من گذاشت. هرچند فقط سه سال به‌طور مستقیم در کنارش کار کردم، اما این مدت کوتاه برای یادگیری ارزش‌های بزرگی از او کافی بود.

بعد از پدرم، یکی از تاثیرگذارترین افراد در مسیر حرفه‌ای‌ام، استاد نیما کیمیایی بود. او به من جسارت دیده‌شدن را آموخت. تأکید داشت که توانایی‌هایم را باور کنم و از آن‌ها برای پیشرفت استفاده کنم. یکی از بزرگ‌ترین توصیه‌هایش این بود که صفحه اینستاگرامم را راه‌اندازی کنم؛ کاری که برای فردی درون‌گرا مثل من بسیار دشوار بود. اما این تغییر نگاه، نه‌تنها مسیر حرفه‌ای من را گسترش داد، بلکه اعتمادبه‌نفس و مهارت‌های ارتباطی‌ام را تقویت کرد.

او همچنین مهارت‌های مذاکره، فن بیان و اهمیت مطالعه را به من یاد داد. تشویق‌هایش باعث شد برای اولین بار سخنرانی کنم و حتی کتابی بنویسم. این تجربه‌ها نشان داد که یک مربی و الگوی خوب می‌تواند فرد را به مرزهایی فراتر از تصورش هدایت کند و ظرفیت‌های پنهانش را آشکار سازد.

 

چطور ایده نگارش کتابتان شکل گرفت و روند نوشتن آن چگونه پیش رفت؟

ایده نوشتن کتاب از شرکت در سمینار «هنر جنگ» استاد کیمیایی در کیش شکل گرفت. مباحث مدیریتی و استراتژی که در این سمینار تدریس شد، برایم بسیار جذاب بود. به قدری تحت‌تاثیر قرار گرفتم که پیشنهاد دادم این مباحث در قالب یک کتاب تدوین شوند. استاد کیمیایی، برخلاف انتظارم، مسئولیت نوشتن کتاب را به خودم سپرد. این پیشنهاد چالشی بزرگ بود، چرا که تا آن زمان تجربه‌ای در نویسندگی نداشتم.

روند نگارش با گوش‌کردن مکرر فایل‌های سمینار و گسترش یادداشت‌هایم آغاز شد. استاد ضرب‌الاجلی تعیین کرده بود که مجبور شدم روزانه شش تا هفت ساعت روی نوشتن متمرکز شوم. بسیاری از متن‌ها را ابتدا دستی نوشتم و همزمان آن‌ها را برای تایپ ارسال کردم. این روند فشرده و پرکار، اگرچه خسته‌کننده بود، اما به‌شدت هیجان‌انگیز و رضایت‌بخش بود.

پس از اتمام نگارش اولیه، استاد متن کتاب را خواند و اظهار کرد که متن‌ها کامل و روان هستند. البته، چندین مرحله ویراستاری انجام شد تا کیفیت نهایی بهبود یابد. هر بار که کتاب را بازبینی می‌کردم، نکات جدیدی به آن اضافه می‌شد.

این تجربه، علاوه بر تقویت مهارت‌های مدیریتی و تحلیلی‌ام، باعث شد اعتمادبه‌نفسم در نوشتن و خلق محتوا افزایش یابد. نگارش این کتاب یکی از ارزشمندترین چالش‌هایی بود که مرا به مرزهای جدیدی از توانایی‌هایم رساند.

 

آیا طی این سال‌ها با تجربیات و فراز و نشیب‌هایی که پشت سر گذاشتید، نگاه شما به زندگی تغییر کرده است؟ چه اتفاق یا تجربه‌ای در این مسیر باعث این تغییر دیدگاه شده است؟

بله، دیدگاهم به زندگی در طول این مسیر به‌طور چشمگیری تغییر کرده است. در دوران نوجوانی و کودکی، دنیا برایم ساده و بی‌دغدغه به نظر می‌رسید. تصور می‌کردم که زندگی همیشه هموار خواهد بود و اگر مشکلی پیش بیاید، به‌ندرت اتفاق می‌افتد. اما با ورود به دنیای حرفه‌ای و تجربه چالش‌های مختلف، فهمیدم که مشکلات و موانع بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی هستند و هرچه جلوتر می‌رویم، این چالش‌ها پیچیده‌تر می‌شوند.

یکی از بزرگ‌ترین درس‌هایی که در این مسیر آموختم این بود که داشتن مشکلات اهمیت چندانی ندارد، بلکه توانایی ما در پیدا کردن راه‌حل برای آن‌هاست که زندگی‌مان را تعریف می‌کند. این نگاه به من آرامش بیشتری بخشید و باعث شد به‌جای استرس یا عصبانیت، با برنامه‌ریزی و تفکر منطقی به‌دنبال راه‌حل‌ها باشم.

اوایل، حتی با وجود پیدا کردن راه‌حل، از مواجهه با مشکلات خسته و دلزده می‌شدم. اما به‌تدریج یاد گرفتم که این مسائل بخشی از زندگی هستند و نمی‌توان آن‌ها را حذف کرد، بلکه باید آن‌ها را مدیریت کرد. امروز، وقتی مشکلی پیش می‌آید، به‌جای تسلیم‌شدن یا ناامیدی، سعی می‌کنم آرام باشم و بهترین راه‌حل ممکن را پیدا کنم.

در نهایت، این مسیر به من یاد داد که نباید منتظر زندگی بدون مشکل باشم. بلکه باید خودم را برای مواجهه با آن‌ها آماده کنم و با آرامش و تدبیر، به سراغ حل چالش‌ها بروم. این تغییر نگرش، نه‌تنها زندگی حرفه‌ای، بلکه زندگی شخصی مرا نیز متحول کرده است.

گاهی هم پیش می‌آید که باید بیخیال بعضی از اهداف و پروژه‌ها شویم، چه در زندگی کاری و چه شخصی. ممکن است مسیری را با تمام انرژی، زمان و منابع مالی شروع کنی، اما وقتی نتیجه نمی‌گیری، باید قبول کنی که این مسیر مناسب تو نبوده و آن را رها کنی.

آیا در مسیر حرفه‌ای‌تان لحظاتی پیش آمده که از ادامه راه خسته شوید و به ترک مسیر فکر کنید؟ اگر بله، چه چیزی شما را دوباره به مسیر بازگرداند؟

بله، به چنین نقطه‌ای رسیده‌ام. شبی از شب‌های عید بود که خسته از همه چیز، تصمیم گرفتم استعفا بدهم. در همان زمان درگیر ماجرای جدایی هم بودم و احساس کردم دیگر نمی‌توانم این مسیر را ادامه بدهم. در آن لحظه گفتم: «نه این را می‌خواهم، نه آن را.» چیزی که باعث بازگشتم شد، این بود که پذیرفتم در نهایت فقط خودم هستم که باید مسیرم را بسازم. فهمیدم که نمی‌توانم منتظر حمایت یا پشتوانه‌ای از بیرون باشم. وقتی این واقعیت را پذیرفتم، توانستم دوباره به مسیر بازگردم و ادامه بدهم. این لحظات سخت به من یاد داد که حتی در تاریک‌ترین زمان‌ها، باید روی توانایی‌های خودم تکیه کنم و تسلیم نشوم.

تعریف سارا حجازی از موفقیت چیست؟ آیا خودتان را انسان موفقی می‌دانید؟

موفقیت تعریف‌های متفاوتی دارد و برای هر کسی می‌تواند معنای خاصی داشته باشد. برای یک کودک، موفقیت ممکن است به‌سادگی گذراندن یک امتحان باشد. برای یک خانم خانه‌دار، شاید پختن یک غذای عالی موفقیت به حساب بیاید. اما از نظر من، موفقیت این است که بتوانی از پس خودت و چالش‌های زندگی‌ات بربیایی.

اینکه بدانی در مسیری که قدم گذاشته‌ای، درست حرکت می‌کنی و از خودت راضی باشی، خودش موفقیت بزرگی است. من موفقیت را به شکل پروژه‌ای تعریف می‌کنم. در زندگی، گاهی پروژه‌هایی داریم که ممکن است شکست بخورند. اما این شکست‌ها چیزی از ارزش مسیر ما کم نمی‌کنند؛ بلکه باید از آن‌ها درس بگیریم و مسیرمان را اصلاح کنیم.

گاهی هم پیش می‌آید که باید بیخیال بعضی از اهداف و پروژه‌ها شویم، چه در زندگی کاری و چه شخصی. ممکن است مسیری را با تمام انرژی، زمان و منابع مالی شروع کنی، اما وقتی نتیجه نمی‌گیری، باید قبول کنی که این مسیر مناسب تو نبوده و ذهنت را آزاد کنی تا راه جدیدی پیدا کنی.

از خودم که می‌پرسم آیا موفقم یا نه، می‌توانم بگویم راضی‌ام. برایم مهم است که بدانم در مسیر درستی قدم برداشته‌ام و از خودم راضی باشم، حتی اگر همه چیز همیشه طبق برنامه پیش نرود.

 

اگر بخواهید پیامی برای زنان و دخترانی که این مقاله را می‌خوانند داشته باشید، چه توصیه‌ای به آن‌ها می‌کنید تا بتوانند مسیر زندگی خود را بهتر بسازند؟

پیام من برای شما این است که قبل از هر چیزی خودتان را بشناسید و خودتان را در اولویت قرار دهید. در فرهنگی که اغلب از ما خانم‌ها انتظار دارند همیشه در نقش مراقب و حامی دیگران باشیم، گاهی فراموش می‌کنیم که خودمان هم به مراقبت و توجه نیاز داریم.

به خودتان اجازه دهید خواسته‌ها، نیازها و رؤیاهایتان را جدی بگیرید. باور کنید که شما، به‌عنوان یک زن، شایسته عشق، احترام و توجه هستید. وقتی خودتان را دوست داشته باشید و به خودتان اهمیت دهید، نه‌تنها زندگی بهتری برای خودتان می‌سازید، بلکه می‌توانید با انرژی و انگیزه بیشتری برای دیگران هم مؤثر باشید.

پس این جمله را همیشه به یاد داشته باشید: «من مهم‌ترین فرد زندگی خودم هستم.» با این دیدگاه، می‌توانید بهترین نسخه از خودتان باشید و جهان را تحت تأثیر قرار دهید.

سارا حجازی با تجربه‌هایی که در مسیر پرچالش زندگی حرفه‌ای و شخصی خود داشته، ثابت می‌کند که موفقیت تنها در عبور از موانع و پذیرش مسئولیت‌های بزرگ نهفته است. او با تأکید بر اولویت دادن به خود و یادگیری از شکست‌ها، الگویی از اعتماد به نفس، انعطاف‌پذیری و تلاش بی‌وقفه ارائه می‌دهد. پیام او برای زنان و دختران، یادآوری ارزش خود و جسارت برای تغییر است. داستان او الهام‌بخش این حقیقت است که با باور به توانایی‌هایمان و تمرکز بر اهداف، می‌توانیم مسیرهای جدیدی بسازیم و موفقیت را به شیوه‌ای متفاوت تعریف کنیم.

ارسال کامنت هاوین
ارزیابی مقاله
ازت می خوام اول وارد سایت بشی و نظرت رو درباره این مقاله کامل و در چند خط بنویسی (حتما نظر با جزییات بنویس و از عبارات کوتاه مثل: خوب بود و عالی خودداری کن)

نظرات دانش آموختگان مقاله

زهرا رحیمی
زهرا رحیمی
امتیاز 5
1 روز قبل

اول که خوندم گفتم خب هنر کرده رفته تو شرکت پدر و شرایط براش آماده بوده اما ادامه شو که خوندم متوجه شدم درسته خونوادش شرایط مساعدی داشتن اما لقمه حاضر آماده بهش ندادن و اجازه دادن تجربه کنه
بنظرم برای پدر مادر سخته اینکه شرایط کاملا مساعد و راحتی و از فرزندشون دریغ کنن با این حال این کار و انجام دادن…

مرجان اصنافی
مرجان اصنافی
امتیاز 3
2 روز قبل

شاید در نگاه اول بگیم خب دختر رفته جای پدر، کارش آماده بوده… اما در واقع در ابتدای کارش هیچ شغلی براش در نظر گرفته نمیشه، و چندتا کار رو امتحان میکنه، کم کم نظم میبخشه و در نهایت جایگاه خودش رو پیدا میکنه… سخت هست هم پدر باشی هم مادر،
درود بر این زن، و خانواده آگاهش.
تو، مهمترین فرد زندگی خودت هستی…

آیدا
آیدا
امتیاز 5
1 هفته قبل

تاثیر گذار بود برای من
این که آدم بتونه در مقابل چالش ها دنبال راه حل مناسب برگرده و دووم بیاره توی اون سختی ها قطعا می‌تونه سخت و طاقت فرسا باشه به اشتراک گذاشتن این تجربه ها می‌تونه به کسانی که توی مسیر هستن کمک زیادی بکنه ممنونم از شما

سوزان فیض الهی
سوزان فیض الهی
امتیاز 5
2 هفته قبل

اینکه کسی بتونه خودش رو بشناسه که چه چیز هایی واسش دستاورده یا نقاط ضعفش اصلا چیه خیلی عالیه و اینکه افرادی مثل خانوم حجازی راضی به مصاحبه شدن که الگوی پیش رونده ی خودشون رو به اشتراک بزارن تا شاید سبب از گمراهی در اومدن و شاید انگیزه ای بشه واسه افراد ممنون از زحمتاتتون

نفیسه بهرامی
نفیسه بهرامی
امتیاز 5
2 هفته قبل

اینکه خانم حجازی همیشه سعی میکردند برای مشکلات راه حل پیدا کنند و به جای ترسیدن و فرار کردند شجاعت به خرج داده و تلاششون رو بیشتر و بیشتر می کردند
خیلی از ما وقتی به یک مسئله برخورد میکنیم فکر میکنیم اون مسیر به درد ما نمی خوره و می ریم سراغ مسیر جدید در حالی که تا جایی که میشه باید دنبال مشکل و راه حل هاش بگردیم

آزاده فرخی
آزاده فرخی
امتیاز 5
3 هفته قبل

چه عالی که زنان سرزمینم رو موفق میبینم

کلثوم جلالی
کلثوم جلالی
امتیاز 5
3 هفته قبل

احسنت به خانم حجازی و تمامی زنهای توانمند سرزمینم.
و احسنت به خانواده حجازی که اینچنین زمینه را برای شکوفایی استعدادهای ایشان فراهم کرده اند و ارزش استقلال مالی را از همان سنین کودکی به فرزندشان آموزش داده اند.

دریا فخاری
دریا فخاری
امتیاز 5
1 ماه قبل

عالی بود خیلی خوشحال شدم که زنانمون را هر روز موفق تر از روز قبل می بینیم‌جدای بعد علمی و توانمندی کسب و کارشون این که مادر مجرد هستند اما هنوزم زندگی را به بهترین نحو مدیریت می کنند خیلی الهام بخش هست هر چند وظیفه ی پدر فرزندان هم هست اما در کل مایه ی افتخار هستند زنان توانمندمون

آخرین مقاله‌های آموزشی

آخرین مقاله‌های آموزشی
دروغ‌هایی که نباید باور کنیم
رابطه با دیگران مهم
رشد شغلی
طرحواره‌ها و حفره‌ها
قاعدگی
گفت‌و‌گو با زنان الهام بخش
مصاحبه با زنان الهام‌بخش
خشونت علیه زنان
photo5906107397
خشونت علیه زنان
مرداد 3, 1402
امتیاز 4.9 از 188 رای
خشونت علیه زنان و دختران یکی از شایع ترین موارد نقض حقوق بشر در جهانه. که به طور روزمره در هر گوشه از ... بیشتر
مامانا پسر دوستن
IMG 20230723 104910 620 1
مامانا پسر دوستن
مرداد 1, 1402
امتیاز 4.9 از 196 رای
نگاهی به گذشته اگر نگاهی به زندگی مادران و مادربزرگامون بندازیم می‌بینیم که اونها هم جزو کسانی ... بیشتر
احساس‌های دوگانه
photo5868998009
احساس‌های دوگانه
مرداد 1, 1402
امتیاز 4.9 از 212 رای
شرم آوره حتی وحشتناکه که اعتراف کنیم بعضی وقتا رویاپردازی میکنیم درباره اینکه یک اتفاق ترسناک ... بیشتر
چه کسایی رو میتونیم دوست داشته باشیم؟
IMG 20230521 121843 488
چه کسایی رو میتونیم دوست داشته باشیم؟
اردیبهشت 31, 1402
امتیاز 4.9 از 172 رای
حقیقت سادست، همه‌ی ما به دنبال افرادی هستیم که حس دوست داشته شدنی که در دوران کودکیمون تجربه کردیم ... بیشتر
7 نکته مهم برای نامگذاری کسب و کار یا محصول
2 1
7 نکته مهم برای نامگذاری کسب و کار یا محصول
آبان 3, 1400
امتیاز 4.9 از 360 رای
در این مقاله می‌خواهیم در وبلاگ مدرسه هاوین، در یک مقاله اختصاصی که برای اولین‌بار منتشر شده است ... بیشتر
طرحواره چیست؟
IMG 20230521 121842 267
طرحواره چیست؟
اردیبهشت 17, 1402
امتیاز 5 از 143 رای
شاید شما اسم طرحواره رو شنیده باشید . ولی این مفهوم به چه معنیه و در روانشناسی چه کاربردی داره؟ ... بیشتر
تاریخچه پریودی در ایران باستان
IMG 20230530 003027 975
تاریخچه پریودی در ایران باستان
خرداد 9, 1402
امتیاز 4.9 از 231 رای
موضوع دوران قاعدگی ابتدا در تاریخ ،اساطیر و ادیان بررسی شده است. مسئله عادت ماهانه زنان در طول ... بیشتر
سندروم پیش از قاعدگی یا pms چیست؟
photo4934246040
سندروم پیش از قاعدگی یا pms چیست؟
خرداد 7, 1402
امتیاز 4.9 از 170 رای
سندروم پیش از قاعدگی یا pms حالتیه که بسیاری از خانم ها قبل از پریود تجربه میکنن. اگر شما هم جزو ... بیشتر
گفت‌وگو با منصوره جوانمرد، اولین آتش‌نشان زن ایران
جوانمرد
گفت‌وگو با منصوره جوانمرد، اولین آتش‌نشان زن ایران
دی 26, 1403
امتیاز 5 از 8 رای
منصوره جوانمرد، اولین زن آتش‌نشان ایران؛ زنی که نه‌تنها در دل آتش، بلکه در برابر نگاه‌های سنگین ... بیشتر
گفت‌وگو با نازیلا صادقی، اولین زن راهنمای طبیعت‌گرد دارای معلولیت
صادقی
گفت‌وگو با نازیلا صادقی، اولین زن راهنمای طبیعت‌گرد دارای معلولیت
دی 3, 1403
امتیاز 5 از 1 رای
نازیلا صادقی، اولین راهنمای طبیعت‌گردی برای افراد دارای نیازهای خاص در ایران، داستانی از اراده ... بیشتر
گفت‌وگو با یاسمن آکملی، مکانیک زن ایرانی
آکملی
گفت‌وگو با یاسمن آکملی، مکانیک زن ایرانی
آبان 26, 1403
امتیاز 5 از 2 رای
یاسمن آکملی، زن مکانیک ایرانی، با پشتکار و اراده‌ای استوار وارد دنیای مکانیکی شد، حرفه‌ای که در ... بیشتر
گفت‌گو با نیوشا امیری، مترجم ناشنوایان
امیری
گفت‌گو با نیوشا امیری، مترجم ناشنوایان
دی 18, 1403
امتیاز 5 از 2 رای
نیوشا امیری، یکی از چهره‌های تأثیرگذار و الهام‌بخش جامعه ناشنوایان (کدا)، از همان کودکی با ... بیشتر
گفت‌وگو با فاتیما باباخانی، موُسس خانه امن مهر شمس آفرید
باباخانی
گفت‌وگو با فاتیما باباخانی، موُسس خانه امن مهر شمس آفرید
دی 17, 1403
امتیاز 5 از 3 رای
فاطیما باباخانی، حقوقدانی که زندگی‌اش را وقف حمایت از زنان و مبارزه با خشونت کرده است، نمونه‌ای ... بیشتر
گفت‌وگو با آرزو خسروی، بنیان‌گذار فرش آنلاین
خسروی 2
گفت‌وگو با آرزو خسروی، بنیان‌گذار فرش آنلاین
دی 3, 1403
امتیاز 5 از 1 رای
آرزو خسروی از آن دسته زنانی است که نامش با تغییر و تحول گره خورده است. در روزگاری که تجارت الکترونیک ... بیشتر
مقالات بیشتر مقالات بیشتر مقالات بیشتر مقالات بیشتر مقالات بیشتر مقالات بیشتر مقالات بیشتر